خبر از دل ندارم نیست یا هست
برید از ما و با دلدار پیوست
گله از دل مکن فایز که پیری
تو را از پا فکند و رفت از دست
چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
خبر از دل ندارم نیست یا هست
برید از ما و با دلدار پیوست
گله از دل مکن فایز که پیری
تو را از پا فکند و رفت از دست