افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

باغ بی برگی /اخوان ثالث

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش

ابر ، با آن پوستین سرد نمناکش.

باغ بی برگی ،

روز و شب تنهاست ،
با سکوت پاک غمناکش .

ساز او باران ، سرودش باد .

جامه اش شولای عریانی است0

ور جز اینش جامه یی باید ،

بافته بس شعله ی زرتار پودش باد .

گو بروید ، یا نروید ،

هر چه در هر جا که خواهد ، یا نمی خواهد .

باغبان و رهگذاری نیست .

باغ نومیدان ،

چشم در راه بهاری نیست .

گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد ،

ور به رویش برگ لبخندی نمی روید ؛

باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ؟

داستان از میوه های سر به گردونسای

اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید .

باغ بی برگی

خنده اش خونی ست اشک آمیز .

جاودان بر اسب یال افشان زردش

می چمد در آن

پادشاه فصل ها ، پاییز .

مهدی اخوان ثالث

نظرات 3 + ارسال نظر
همیشه تنها یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 16:43 http://www.paeiz1390.blogfa.com

سلام

مطلبات خیلی جالبن ممنون

درود و سپاس
مرسی از حضورتون
لطف دارید

مهجور سه‌شنبه 14 آذر 1391 ساعت 13:23 http://eghlimedoost.blogfa.com/

سلام
یه چند جمله از شعر استفاده کردم
شعر قشنگی است

روژان پنج‌شنبه 5 بهمن 1391 ساعت 15:39 http://www.shiva1676.blogfa.com

خیلی ممنون مطالبی عالی بود

مرسی لطف دارین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد