افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

مولانا۳۹

ای هر بیدار با خبرهای تو خفت 

ای هر که بخفت در بر لطف تو خفت 

ای آنکه بجز تو نیست پیدا و نهفت 

از بیم تو بیش ازین نمیآرم گفت  

نظرات 2 + ارسال نظر
اکبر افتخاری جمعه 24 مهر 1388 ساعت 22:20

باسلام خدمت حسین آقا .دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل ادم بسرشتند وبه پیمانه زدند .دوستان شرح پریشانی من گوش کنید قصه بی سر وسامانی من گوش کنید داستان من وحیرانی من گوش کنید ........ روزگاری من ودل ساکن کوی بودیم ساکن کوی عربده جویی بودیم ...........

ای دوست ز دریای نگاهت دورم
در غربت و از ندیدنت رنجورم
بهترین دردها تقدیم تو باد
خوب شعر حافظ و وحشی بافقی را به هم دوخته ای
موفق باشید

نسیم شنبه 25 مهر 1388 ساعت 00:05

باور کن!
هیچ ستاره ای قبل از آسمان متولد نشده
نخ بادبادک نگاهت را پایین بیاور ...
به من نگاه کن
من اندازه ی همین آسمان برهنه
دوستت دارم...و.....و ....شاید کمی بیشتر از آن

به زمین بنگر.......آسمان مکان فرداهاست.......اکنون به زمین بنگر ای آسمانیه من

سلام نسیم جان
خوبی
امیدوارم یاسر این متنو بخونه
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آنست که مجنون باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد