افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

شمع جمع

به اکبر افتخاری

ای ساقی جمع همه رفیقان

دور دگر بادهء ز می بگردان

که آرام گیرد آتش درونم

چون موج دریا بعد مرگ طوفان

بر من بده جامی زیاده از حد

با آتش مستی مرا بسوزان

راهی دگر تا ته خط نمانده

تا لحظهء دیدار روی جانان

از ایندو حال من گرفته ای دوست

مرگ جوانان و غم یتیمان

فصل خزان پایان نمی پذیرد

گم گشته از یاد همه بهاران

تردید در دستان پر ز مهرت ؟

تشکیک شد آیا به لطف با ران ؟

خیلی دلم گرفته بی تو ای جان

ای شمع جمع بزم جمله یاران

افراسیاب غم به کشور دل

لشکر کشیده با سپاه دیوان

رستم بیا منت به دیده ام نه

آتش بزن این غصه ها بسوزان

یارب مدد باز آیدش سلامت

برهاندم ، از رنج و درد و هجران ...

ح. د

نظرات 1 + ارسال نظر
اکبر افتخاری دوشنبه 14 تیر 1389 ساعت 18:58

آقا حسین دست پر مهرت درد نکند ما را شرمنده کردی .انشائ الله در کوی ودیاری که هستی سایه ات بر سر خانوتده ات برقرار وصحیح وسالم باشی ودم گرم شاعرانه ات همچنان پر حرارت با .زیارت عتبات بر شما قبول انشاءالله همیشه به زیارت باشد وحج عمره وتمتع نیز نسیب شما وخانواده محترم شود.به امید دیدار.

درود به شما دوست بزرگوارم
قابل شما را ندارد
بهترینها را برای شما و خانواده محترمتان آرزومندم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد