عزم دیدار تو چندی در دلم افتاده است
از بعیدم گویمت هر صبحگاهان السلام
لیس عندی جز غم دیدارت ای شبه رسول
کی به پایان میرسد این درد و هجران السلام
یاس در شبهای جمعه سوگواری می کند
بر تو و بر مادرت ای جان جانان السلام
اکبر مولا حسینی بر پیمبر نور عینی
بر قلوب شیعیان همچون بهاران السلام
کاش یکبار دگر بوسه زنم بر خاک پات
تا ببارد دیده ام ای لطف باران السلام
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی تربتت
جمله عالم در غم تو سوگواران السلام
رفتن تو سوی میدان داغ بر دلها نهاد
در غم تو دیده ها شد اشکباران السلام
ح.دشتی
شعر مال خودتونه؟
عالی بود! احسنت
سلام
اره از این بنده کمترینه
برگ سبزی است تحفه درویش
خیلی محبت فرمودید