افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

افسانه

می خواهم آغوش تورا ، ناز تورا نوش تورا

ای قمری نغمه سرا ، کردی فراموشم چرا ؟

افتاده ای چون ژاله ای از دیدگان آسمان

ای نازنین محض خدا یک امشبی با من بمان

رسوای عالم شد دلم ، لبریز ماتم شد دلم

عشق دمادم شد دلم ، بر کوی ما یکدم درآ

تا خویش را بسپرده ام بر موجهای سرنوشت

گه سوی دوزخ میبرم ، گاهی نواحی بهشت

حال مرا جز بیدلان یاری نداند بی گمان

عشقت کشانده این زمان ، روح مرا تا قهقرا

افسانه افسونگری ، زیبایی و مه پیکری

تلخ است کام دل ولی شیرینی و هم شکری

ح.دشتی

نظرات 2 + ارسال نظر
افسانه سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 20:03 http://gtale.blogsky.com

سلام
چه شعر زیبایی است
آفرین به شما

درود و سپاس از حضورتان
سال خوبی برایتان آرزومندم .

سهراب گله گیریان - تبار دوشنبه 14 فروردین 1391 ساعت 09:03 http://tabar.blogfa.com/

سلام بزرگوار
زیبا زیبا زیبا - قلمت سبز و جاوید باد انشا ا...
نوروز تان پیروز
تبریک صمیمانه من را پذیرا باش
بهار زیبا و دلنشین گوارای وجود دریاییت
تعطیلات نوروز تشریف نداشتید ؟یا ما توفیق دیدار نصیبمان نشد؟

درود و سپاس از مراحم حضرتتان
بهر زندگیتان جاودان باد
متاسفانه نتونستم بیام .
دیدارتان را آرزومندم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد