چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
سری بردار و سر بالا کن ای دوست
نگاهی بر دلم حالا کن ای دوست
دل فایز چو طفل کِر گرفته
بخوابانش ،کمی لالا کن ای دوست
طفل کِر گرفته : کودکی که گریه میکند و آرام نمیگیرد