افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

در خیال آیینه

در خیال آیینه ، زلف من پریشان بود

بندگان درگاهم ، صخره ها و طوفان بود

در نگاه انسانها ، یک غریبه ی مفلوک

سنگ و جام و آیینه ، کشتنم چه آسان بود .

ح.د

ترکیب {در خیال آیینه } از وبلاگ از خویش گفتن ها 

بعاریت گرفته شد

http://rahalost.blogsky.com/#

نظرات 3 + ارسال نظر
خاطره یکشنبه 18 تیر 1391 ساعت 23:50 http://rahalost.blogsky.com

سلام
خیال های ناپخته ام را گاهی در دیگ خود خواهی هایم میپزم.....شاید بشود با بغض خورد...
دوست خوب! ممنونم ارزش کلامتان برایم بی نهایت زیبا بود...قلمتان زرنگارتر از همیشه

درود
و
سپاس از حضور گرمتان
به امید دیدار

افسانه سه‌شنبه 20 تیر 1391 ساعت 22:08 http://gtale.blogsky.com/

سلام
بسیار سروده ی زیبایی بود
خاطره ی عزیز دوست نازنین منه ایشان نیز چون شما اشعار زیبایی می سرایند

سلام
ممنونم
آرزوی موفقیت شما و دوست مشترکمان را دارم

خاطره سه‌شنبه 20 تیر 1391 ساعت 23:02 http://rahalost.blogsky.com

سلام
دوست خوب با اجازه شما در لیست دوستانم گذاشتم..

سلام
خیلی لطف میکنید سپاسگذارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد