افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

یار قدیمی

آهسته بیا در بر من ، یار قدیمی

تا بشنومت بوی وطن ، یار قدیمی

زندانی دهریم و پر و بال شکسته

بر گردن من بسته رسن ، یار قدیمی

ح.د


نظرات 1 + ارسال نظر
خاطره چهارشنبه 21 تیر 1391 ساعت 10:37 http://rahalost.blogsky.com

سلام
همیشه پدرم یه شعر میخونه که با خوندن نوشته ی شما یادش افتادم:
تابوت مرا جای بلندی بگذارید
تا باد برد بوی مرا بر وطن من...
زیبا بود مثل تمام اشعارتون

متشکرم
با آرزوی اوقاتی خوش برای شما و پدر ارجمندتان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد