زنده شد دلم از نفس پاکت ای حسین
ای به فدای پیکر چاک چاکت ای حسین
هیهات گفتی به ذلت و خواری و ظلم و جور
بر دیده گان سرمه کشم ، خاکت ای حسین
یاران عشق گرد تو جمعند ، یا حسین
در ظلمت زمانه چو شمعند ، یا حسین
راهی ز مکه به کوفه چو می روم
هم منزل حسین در این راه میشوم
نام مرا به خیل شهیدان نوشته اند
جان را به قربانگه عشاق می برم
نامردمی بدیده ام ، زاین لشکر پلید
لعنت به ابن زیاد، ابن سعد،شمر،حرمله،یزید
قرآن ناطق است حسین ، جان من فداش
هم قاسم و علی اکبر و سقای با وفاش
یک آن شعاع عشق حسین بر دلم فتاد
آتش گرفت خیمه ی دل از آتش نگاهش
نامم بلند است، زهیر بن قین منم
بر میمنه امیرم و شمشیر می زنم .
ح.د