افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

زهیر ابن قین بجلی

زنده شد دلم از نفس پاکت ای حسین

ای به فدای پیکر چاک چاکت ای حسین

هیهات گفتی به ذلت و خواری و ظلم و جور

بر دیده گان سرمه کشم ، خاکت ای حسین

یاران عشق گرد تو جمعند ، یا حسین

در ظلمت زمانه چو شمعند ، یا حسین

راهی  ز مکه به کوفه چو می روم

هم منزل حسین در این راه میشوم

نام مرا به خیل شهیدان نوشته اند

جان را به قربانگه عشاق می برم

نامردمی بدیده ام ، زاین لشکر پلید

لعنت به ابن زیاد، ابن سعد،شمر،حرمله،یزید

قرآن ناطق است حسین ، جان من فداش

هم قاسم و علی اکبر و سقای با وفاش

یک آن شعاع عشق حسین بر دلم فتاد

آتش گرفت خیمه ی دل از آتش نگاهش

نامم بلند است، زهیر بن قین منم

بر میمنه امیرم و شمشیر می زنم .

ح.د





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد