افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

مسلم ابن عقیل

مسافر کوفه ، سید و آقایی

میان کوچه ، غریب و تنهایی

سفیر مولا ، به سوی آنهایی

به نزد اهلت ، دگر نمی آیی

لبان تشنه  ،  خنجر و دشنه

چه بی قراره ، دارالعماره

مسلم سلامی به آقا میگه

حسین ایکاش پا به کوفه نذاره

بر سر کوفه ، خاک عزا پاشید

خون محبان به رگها جوشید

نیزه و تیر و سنان و شمشیر

یه قطره آب هم مسلم ننوشید

عقیل یلی همچون مسلم داره

ز آل سفیان همیشه بیزاره

قسم به قرآن ز خون پاک شهیدان

دشت و بیابان چو لاله زاره

یاد شهیدان به دلها زنده است

نور شهیدان چو ماه تابنده است

لاله ها ، یاد آور آنانند

در دل تاریخ ، جادوانه میمانند .

ح.د

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد