افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

مولانا 62

دل در بر من زنده برای غم توست

بیگانه خلق و آشنای غم توست

لطفی است که میکند غمت با دل من

ور نه دل تنگ من چه جای غم توست .


نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 18 فروردین 1393 ساعت 02:12

همشوخووندم...عااالییی بود.../دردیست غیرمردن،که آن رادوانباشد...پس من چگونه گویم:که این دردرادواکن؟؟؟!!! /...

درمان تویی به دردم
باران تویی به صحرا
دانی کجاست جایت
بر دیدگان یاران

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد