افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

عناوین یادداشت‌ها

  • رزهای سرخ عشق پنج‌شنبه 21 آبان 1388 20:01
    رویش رزهای سرخ عشق در صحرای غم مرهم مهر و محبت بود بر بحر الم آسمان دیده ام پر می شود از ابر شوق آن دمی که پر گشاید در دلم یادت صنم خستگان را گر که گیری دست عیب و ننگ نیست در طریق عاشقی بانگ انا الحق می زنم توسن امید می تازد به دشت آرزو تا کدامین قله های قرب آخر می روم فصل غربت رو به پایان می رود روزی که تو پا نهی چون...
  • مولانا۴۴ سه‌شنبه 19 آبان 1388 16:56
    در عشق که جز می بقا خوردن نیست جز جان دادن دلیل جان بردن نیست گفتم که ترا شناسم آنگه میرم گفتا که شناسای مرا مردن نیست
  • فایز۶۷ سه‌شنبه 19 آبان 1388 06:23
    خدنگ مه جبینان دل نشین است جفای نازنینان نازنین است نشد رسته دل فایز از این دام سر زلف بتان حبل المتین است
  • مولانا۴۳ یکشنبه 17 آبان 1388 06:31
    با عشق نشین که گوهر کان تو است آنکس را جو که تا ابد آن تو است آنرا بمخوان جان که غم جان تو است بر خویش حرام کن اگر نان تو است
  • دل نوازان جمعه 15 آبان 1388 06:54
    حال من دست خودم نیست ، دیگه آروم نمیگیرم دلم از کسی گرفته ، که می خوام براش بمیرم باز سرنوشت و انتهای آشنایی باز لحظه های غم انگیز جدایی باز لحظه های نا گزیر دل بریدن بازم آخر راه و حس تلخ نرسیدن پای دنیای تو موندن ، مثه عاشقای عالم تا منو ببخشی آخر ، تا دلت بسوزه کم کم مثل آئینه روبرومه ، حس با تو بودن من دارم از دست...
  • تمنای لبت / حافظ چهارشنبه 13 آبان 1388 22:10
    بر نیامد از تمنای لبت کامم هنوز بر امید جام لعلت دردی آشامم هنوز روز اول رفت دینم در سرزلفین تو تا چه خواهد شد درین سودا سرانجامم هنوز ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من در میان پختگان عشق او خامم هنوز از خطا گفتم شبی موی ترا مشک ختن می زند هر لحظه تیغی مو بر اندامم هنوز نام من رفته ست روزی بر لب جانان به سهو اهل دل...
  • فایز۶۶ چهارشنبه 13 آبان 1388 19:32
    نه هر آهوی دشت ، آهوی چین است نه هر گاوی که بینی عنبرین است نه هریاری وفادار است فایز ! وفا در خطّّهء ارمن زمین است گاو عنبرین : ماهی عنبر
  • مولانا۴۲ سه‌شنبه 12 آبان 1388 16:58
    باران بسر گرم دلی بر میریخت بسیار چو ریخت جست و در خانه گریخت پر میزد خوش بطی که آن بر من ریز کاین جان مرا خدای از آب انگیخت
  • پیش از تو / سلمان هراتی سه‌شنبه 12 آبان 1388 04:43
    پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت شب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت بسیار بود رود در آن برزخ کبود اما دریغ زهرهء دریا شدن نداشت در آن کویر سوخته ، آن خاک بی بهار حتی علف اجازهء زیبا شدن نداشت گم بود در عمیق زمین شانهء بهار بی تو ولی زمینهء پیدا شدن نداشت سلمان هراتی
  • هرچه شعر گل کنم /قیصر امین پور یکشنبه 10 آبان 1388 05:52
    سنگ ناله می کند : رود رود بی قرار کوه گریه می کند : آبشار ، آبشار ! آه سرد می کشد ، باد ، باد داغدار خاک می زند به سر آسمان سوگوار سرو از کمر خمید ، لاله واژگون دمید برگ و بار باغ ریخت ، سبز سبز در بهار ذره ذره آب شد ، التهاب آفتاب غرق پیچ و تاب شد جست و جوی جویبار بر لبش ترانه ، آب ، از گدازه های درد در دلش غمی مذاب...
  • فایز۶۵ شنبه 9 آبان 1388 06:47
    در این عالم غمم از حد فزون است دلم از بهر خوبان غرق خون است گله از تو ندارم یار فایز ! شکایتها ز بخت واژگون است
  • عکس موعود / مشهد مقدس جمعه 8 آبان 1388 10:57
  • مدح امام رضا پنج‌شنبه 7 آبان 1388 16:37
    دلا چون رضا مهربان سروری کو ؟ به دریای هستی چنین گوهری کو ؟ به هفت آسمانهای بالا کشیده چونان شمس تابان بلند اختری کو ؟ رضا بر دو عالم امیر است و سلطان رضا آنکه لطفش ندارد نهایت وجود خدا را نشان است و آیت چه گویم زوصفش که شاه است و سرور به عشق و به مهر و به جود و سخاوت رضایست شاهنشه ملک ایران رضایست با عشق و با مهر و...
  • رباعی/ابوسعید دوشنبه 4 آبان 1388 07:00
    از گردش افلاک و نفاق انجم سر رشتهء کار خویشتن کردم گم از پای فتاده ام مرا دست بگیر ای قبله ی هفتم ای امام هشتم ابوسعیدابوالخیر
  • مولانا۴۱ یکشنبه 3 آبان 1388 06:25
    با دشمن تو ، چو یار بسیار نشست با یار نشایدت دگر بار نشست پرهیز از آن عسل که با زهر آمیخت بگریز از آن مگس که با مار نشست
  • فایز۶۴ شنبه 2 آبان 1388 06:17
    به گلشن تا ز گل نام و نشان است حدیث بلبل و گل در میان است جهان تا هست ذکر شعر فایز میان دوستان این داستان است
  • ترانه خداحافظ/بابک صحرایی شنبه 2 آبان 1388 00:04
    خدا حافظ ای ماه دلگیرم خداحافظ که دور از تو آروم نمیگیرم تو رو به دست خدا سپردم تنهایی و جدایی تقدیر ما بود همراه و عاشقانه از هم گذشتیم افسوس که دنیای ما از هم جدا بود افسوس که غربت ما بی انتها بود خداحافظ رویای شیرینم هنوزم تو نگاه تو فردا رو می بینم دلم گرفته فرصت نشد پناه بی کسی تو باشم با بغضی عاشقانه باید ازت...
  • مولانا۴۰ جمعه 1 آبان 1388 00:09
    با جان دو روزه تو چنان گشتی جفت با تو سخن مرگ نمی شاید گفت جان طالب منزلست و منزل مرگست اما خر تو میانه راه بخفت
  • فایز۶۳ چهارشنبه 29 مهر 1388 06:29
    سر زلف تو جانا ! لام و میم است چو بسم الله رحمن الرحیم است به هفتاد و دو ملت برده حسنت قدم از هجر تو مانند جیم است
  • خاطره دوشنبه 27 مهر 1388 06:18
    حافظ میخوندم موعود اومده گفتش میخوام فال حافظ بگیرم سوره توحید رو که تازه یاد گرفته میخونه وبه روح حافظ هدیه میکنه دیوان رو باز میکنه این غزل میاد مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام خیر مقدم چه خبر یار کجا راه کدام...
  • مولانا۳۹ جمعه 24 مهر 1388 08:02
    ای هر بیدار با خبرهای تو خفت ای هر که بخفت در بر لطف تو خفت ای آنکه بجز تو نیست پیدا و نهفت از بیم تو بیش ازین نمیآرم گفت
  • فایز۶۲ پنج‌شنبه 23 مهر 1388 06:49
    مرا در پیش راهی پر ز بیم است از این ره در دلم خوفی عظیم است برو فایز ! میندیش از مهابت که آنجا حکم با ربّ رحیم است
  • مولانا۳۸ چهارشنبه 22 مهر 1388 12:57
    این مستی من ز باده حمرا نیست وین باده بجز در قدح سودا نیست تو آمده ای که باده من ریزی من آن باشم که باده ام پیدا نیست
  • لبخند سه‌شنبه 21 مهر 1388 21:36
    به لبخند موعود من زنده ام و گرنه در این گور پوسیدمی چو خضر یافتم چشمه آب حیات از آندم که لبهاش بوسیدمی...... ح.د
  • رباعی/اسماعیل وطن پرست شنبه 18 مهر 1388 06:18
    تا چند جدال کفر و دینت باشد ؟ اندوه و ملال آن و اینت باشد ؟ برخیز و بهار را به مستی دریاب ! شاید که بهار آخرینت باشد
  • باغ بی برگی /اخوان ثالث چهارشنبه 15 مهر 1388 01:30
    آسمانش را گرفته تنگ در آغوش ابر ، با آن پوستین سرد نمناکش. باغ بی برگی ، روز و شب تنهاست ، با سکوت پاک غمناکش . ساز او باران ، سرودش باد . جامه اش شولای عریانی است0 ور جز اینش جامه یی باید ، بافته بس شعله ی زرتار پودش باد . گو بروید ، یا نروید ، هر چه در هر جا که خواهد ، یا نمی خواهد . باغبان و رهگذاری نیست . باغ...
  • فایز۶۱ یکشنبه 12 مهر 1388 06:39
    هنوزم بوی زلفش در مشام است هنوزم ذوق لبهایش به کام است کجا فایز شود از ناله خاموش ؟ مگر آن دم که در خاکش مقام است
  • مولانا۳۷ شنبه 11 مهر 1388 06:30
    اندر سر ما همت کاری دگر است معشوقه خوب ما نگاری دگر است و الله که به عشق نیز قانع نشویم ما را پس از این خزان بهاری دگر است
  • فایز ۶۰ جمعه 10 مهر 1388 19:39
    دلا ! امشب نه وقت قال و قیل است نه هنگام حکایات طویل است ببین فایز ! قوافل در قوافل به هر جانب صدای الرحیل است
  • مزار منوچهر آتشی جمعه 10 مهر 1388 10:59