-
آهنگ دیگر / منوچهر آتشی
جمعه 10 مهر 1388 01:39
شعرم سرود پاک مرغان چمن نیست تا بشکفد از لای زنبق های شاداب یا بشکند چون ساقه های سبز و سیراب یا چون پر فواره ریزد روی گل ها * خوشخوان باغ شعر من زاغ غریب است - نفرینی شعر خداوندان گفتار - فواره گلهای من مار است و هر صبح گلبرگها را می کند از زهر سرشار * من راندگان بارگاه شاعران را در کلبهء چوبین شعرم می پذیرم افسانه...
-
پیامک
چهارشنبه 8 مهر 1388 20:30
وقتی از غربت ایام دلم می گیرد مرغ امید من از شدت غم می میرد دل به رویای خوش خاطره ها می بندم باز هم خاطره ها دست مرا می گیرد
-
بشنو از نی.../مولانا
چهارشنبه 8 مهر 1388 05:27
بشنو از نی چون حکایت می کند از جدائیها شکایت می کند کز نیستان تا مرا ببریده اند از نفیرم مرد و زن نالیده اند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان وخوش حالان شدم هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار...
-
غزلی ترکی از شاه اسماعیل صفوی
دوشنبه 6 مهر 1388 20:39
ائیله دیم بنیاد اول بنده از نام خدا ای کونول صدق ایله هر کیم شاه ایله یولداش اولا حق کلامی سئومیشم سوره یاسینده ن مدد بو شاه پر کرم صاحب نظر دیر از لده ن شاه بیزیم سلطانیمیز دیر منم کی ، بو زمانه شمیدی گلدیم ایکی عالمده سلطان دیر قلندر از لده ن عشق ایله دیوانه گلدیم اولور کی ، لاف ائدر میدانه گلسون من اول مست لقایم...
-
در حجمی از بی انتظاری / سیمین بهبهانی
دوشنبه 6 مهر 1388 12:14
درحجمی از بی انتظاری ؛ زنگ بلند و سوت کوتاه -«سیمین تویی ؟»آوای گرمش؛ آمد به گوشم زآن سوی راه یک شیشه می ، پر نشئه و گرم ، غل غل کنان در سینه شارید راه از میان انگار برخاست ؛ بوسیدمش گویی بناگاه -« آری!منم! » خاموش ماندم .- «خوبی ؟ خوشی ؟ قلبت چه طور است؟» _ چیزی نگفتم ؛ راه دور است - ؛ - «خوبم ! خوشم ! الحمدالله ! »...
-
مولانا۳۶
دوشنبه 6 مهر 1388 07:49
با تو سخنان بیزبان خواهم گفت از جمله گوشها نهان خواهم گفت جز گوش تو نشنود حدیث من کس هر چند میان مردمان خواهم گفت
-
فایز۵۹
شنبه 4 مهر 1388 06:37
نه هر سرچشمه ای آب زلال است نه هر لاله رخی صاحب کمال است نه هر برگشته بختی هست فایز نه هر گلدسته خوان مثل بلال است
-
مولانا۳۵
جمعه 3 مهر 1388 18:46
آن چیست که لذٌتست ازو در صورت و آن چیست که بی اوست مکدر صورت یک لحظه نهان شود ز صورت آن چیز یک لحظه ز لا مکان زند بر صورت
-
جانا فروغ رویت / عطار
جمعه 3 مهر 1388 18:42
جانا فروغ رویت در جسم و جان نگنجد آوازه جمالت اندر جهان نگنجد وصلت چگونه جویم ؟ کاندر طلب نیاید وصفت چگونه گویم ؟ کاندر زبان نگنجد هرگز نشان ندادند در کوی تو کسی را زیرا که راه کویت اندر نشان نگنجد آنجا که عاشقانت یک دم حضور یابند دل در حساب ناید ، جان در میان نگنجد آهی که عاشقانت از حلق جان برآرند هم در زمان نیاید ،...
-
قفل
چهارشنبه 1 مهر 1388 06:43
صد قفل اگر زنم به قلبم رسوای جهان شوم هماره از دست زبان بی لجامم انگشت نما شدم دوباره هر جا که روم به کوی و برزن هر لحظه به سوی من اشاره در هفت سماء و کهکشانها شد قسمت من یکی ستاره اما ستاره ای است خاموش از یاد همه شدم فراموش ح.د
-
فایز۵۸
سهشنبه 31 شهریور 1388 07:37
دلم از دست خوبان چاک چاک است تنم از هجرشان اندوهناک است چو فایز خورده باشد تیر غمزه ز تیر طعنه دشمن چه باک است ؟
-
فایز۵۷
دوشنبه 30 شهریور 1388 07:28
نه هر ویرانه دل ماوای عشق است نه هر سینه که بینی جای عشق است دلی همچون دل فایز بباید که او اندر خور سودای عشق است
-
مولانا۳۴
دوشنبه 30 شهریور 1388 07:05
این من نه منم آنکه منم گویی کیست گویا نه منم در دهنم گویی کیست من پیرهنی بیش نیم سر تا پای آنکس که منش پیرهنم گویی کیست
-
پیامک
شنبه 28 شهریور 1388 16:10
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود صد حیف ازین بساط که برچیده میشود در این بهار رحمت و غفران و مغفرت خوشبخت آنکسی ست که بخشیده میشود عید شما مبارک
-
پیامک
شنبه 28 شهریور 1388 15:57
با خوردن اگر حال تو جا می آید خوش باش که ایام صفا می آید آماده حمله باش در این شب عید وقتی که صدای ربنا می آید
-
مناجات۱۱
شنبه 28 شهریور 1388 04:43
گر من گنه روی زمین کردستم لطف تو امید است که گیرد دستم گفتی که به روز عجز دستت گیرم عاجزتر از این مخواه که اکنون هستم
-
برموج کوب پست/ شاملو
جمعه 27 شهریور 1388 04:45
بر موج کوب پست که از نمک دریا و سیاهی شبانگاهی سرشار بود ، باز ایستادیم تکیده زبان در کام کشیده از خود رمیدگانی در خود خزیده،به خود تپیده خسته نفس پس نشسته به کردار از راه ماندگان . در ظلمت لب شور ساحل به هجای مکرر موج گوش فرا دادیم . و درین دم سایه طوفان اندک اندک آئینه ی شب را کدر می کرد . در آوار مغرورانه ی شب...
-
قبله حاجات/ملاهادی سبزواری
جمعه 27 شهریور 1388 04:44
ای قبله ی حاجات ملک ، طرف کلاهت مجموعه ی آفات فلک ، طرز نگاهت بیچاره کشی ، پیشه ی زلفان کمندت خونخواره وشی ، شیوه ی چشمان سیاهت خونم بخور و غم مخور از پرسش محشر طفلیّ و ملائک ننویسند گناهت افکندی ام از پا ، به یکی غمزه و رفتی باز آ که بود دیده ی امید به راهت ای جان بودت کشور و دل باشدت اورنگ کاکل به سرت افسر و از غمزه...
-
بهار/شفیعی کدکنی
جمعه 27 شهریور 1388 04:42
تو می آیی و در باران رگباران صدای گام نرمانرم تو بر خاک سپیداران عریان را به اسفندارمذ تبریک خواهد گفت تو می خندی و در شرم شمیمت ، شب بخور مجمری خواهد شدن در مقدم خورشید نثاران رهت از باغ بیداران شقایق ها و عاشق ها چه غم کاین ارغوان تشنه را در رهگذار خود ، نخواهی دید . شفیعی کدکنی
-
کلک هنر / شهریار
پنجشنبه 26 شهریور 1388 18:57
ای که از کلک هنر نقش دل انگیز خدایی گفته بودی جگرم خون نکنی باز کجایی حیف باشد مه من کاین همه از مهر جدایی من ندانستم از اول که تو بی مهر ووفایی " عهد نا بستن از آن به که ببندی ونپایی " مدعی طعنه زند در غم عشق تو زیادم وین نداند که من از بهر غم عشق تو زادم نغمه بلبل شیراز نرفته است ز یادم دوستان عیب کنندم که...
-
مناجات۱۰
سهشنبه 24 شهریور 1388 05:35
ای بر سر هر کس از خیانت هوسی بی یاد تو بر نیاید از دل نفسی مفروش مرا ببخش و آزادم کن من خواجه یکی دارم و تو بنده بسی
-
مولانا۳۳
سهشنبه 24 شهریور 1388 05:20
ای خواجه ترا غم جمال و جاه است و اندیشه باغ و راغ و خرمنگاه است ما سوختگان عالم توحیدیم ما را سر لا اله الله است
-
مناجات۹
دوشنبه 23 شهریور 1388 04:57
ای دوست کسی با خبر از دردم نیست آگاه ز حال و چهره زردم نیست آگاه تویی ز درد من ای الله دریاب مرا که جز توام یاری نیست
-
دوش وقت سحر.../حافظ
یکشنبه 22 شهریور 1388 01:51
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و ندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند چون من از عشق رخش بیخود و حیران گشتم خبر از واقعه لات و مناتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و اینها به...
-
مناجات۸
شنبه 21 شهریور 1388 04:11
ای جمله بی کسان عالم را کس یک جو کرمت تمام عالم را بس من بی کسم و تو بی کسان را یاری الله به فریاد من بی کس رس
-
کوچه های کوفه
جمعه 20 شهریور 1388 02:45
کاسه شیری به دستم بود و در کوچه های شهر پرسه می زدم باز می گشتم ز بیت بو تراب در میان گریه ، ضجه می زدم * رفته بودم با گروه کودکان بهر دیدار امیر مومنان چون طبیب حاذقی گفته است ، شیر آورید بهر شه هر دو جهان * مجتبی آمد و با ماها بگفت باز گردید ، کودکان دیگر بس است ای برادرهای کوچولوی من مجتبی مثل شما هم بی کس است *...
-
پیش تعزیه شب ۱۹ رمضان
چهارشنبه 18 شهریور 1388 01:26
کس دیده در ایام که یک روبه پیری در بیشه شیران کند اهنگ دلیری این هم عجب آمد که به محراب عبادت شمشیر زند عبد ذلیلی به امیری هر روز بدی روزه و شبها به عبادت افطار علی بود به یک قرص شعیری در خانه او بود ز اوضاع جهانی جلد غنم و یک طبق و کهنه حصیری در دهر به سر برد به یک کهنه لباسی در جنگ نپوشید نه قاقم ، نه حریری هنگام...
-
مناجات۷
چهارشنبه 18 شهریور 1388 01:16
یا رب به دلم به غیر خود جا مگذار در دیده من گرد تمنا مگذار گفتم گفتم ز من نمی آید کار رحمی رحمی مرا به من وامگذار
-
مناجات۶
سهشنبه 17 شهریور 1388 05:12
در هر سحری با تو همی گویم راز در حضرت تو همی کنم راز و نیاز بی منت بندگانت ای بنده نواز کار من بیچاره درمانده بساز
-
مناجات۵
دوشنبه 16 شهریور 1388 05:13
یا رب ز کرم بر من دل ریش نگر تو محتشمی بر من درویش نگر شایسته درگهت ندارم چیزی بر من منگر بر کرم خویش نگر