-
جز تو
جمعه 14 تیر 1392 11:27
جز تو کس با دل من رام نشد دل به کس غیر تو آرام نشد عشق آمد به دلم پای گذاشت کار ما لیک سرانجام نداشت فصل تنهایی و غربت آمد سالهایی پر حسر ت آمد راه ما سوی جدایی ها رفت شیشه ی دوستی آخر بشکست حس گنگی به رگم جاری شد سینه از عشق همه عاری شد سنگواره شده اکنون قلبم به دل سنگ خودم می خندم یاد ما چونکه فراموش شده شمع یاد همه...
-
نظر
جمعه 14 تیر 1392 01:55
نظری جانب ما گر بکنی کام دل را همه شکر بکنی یاس و مریم ز جنان آمده اند دیده ام را ز غمت تر بکنی سبزه زاری ز دلم تا کویت لاله ها را همه پرپر بکنی حمدلله که منم عاشق تو ز عاشقی سینه ام احمر بکنی ابر رحمت چو ببارید کنون دشت ها را همه اخضر بکنی یادم آمد که بخواهم از تو جامم آکنده ز کوثر بکنی . ح.د
-
عیبم مکن
چهارشنبه 12 تیر 1392 18:22
عیبم مکن ز چه رو دل سپرده ام جز تو جهان را همه از یاد برده ام بر شاخسار خشک دلم ، گل نشانده ام هم خون تاک به خم دل فشرده ام دردت به جان خریده و بیداد دیده ام بس خون دل ز فراقت بخورده ام از ما گذشت ، پس از این نیز بگذرد افسوس به کوی تو راهی نبرده ام لب بسته بایدم که نگویم سخن ولی می جوشد از دلم غم عشق تو ...یا علی شهد...
-
تصور کن
چهارشنبه 5 تیر 1392 18:37
تصور کن که دلها خالی از کینه است زلال و بی ریا و همچو آئینه است تصور کن که نفرت رفته از دلها جهان آرام چونان صبح آدینه است اسارت واژه ای متروک می گردید اگر دلها به ساز دوستی ها کوک میگردید دلم را زیر باران بر بیاور صحنه ای دیگر که من دیگر نمی خواهم تبر سرنیزه و خنجر ..... ح.د
-
جوانی شمع ره ...
چهارشنبه 29 خرداد 1392 21:24
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را کنون با بار پیری ارزومندم که بر گردم بدنبال جوانی کوره راه زندگانی را بیاد یار دیرین کاروان گم کرده را مانم که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون خزانی را سخن با من نمیگوئی الا ای...
-
فصل پنجم
یکشنبه 26 خرداد 1392 15:50
فصل پنجم گذشت و ما مُردیم صد سبد حسرت از جهان بردیم راهی برزخ و دریغ که می کم بخوردیم و غصه بس خوردیم شاهدان را ز خود چو رنجاندیم گوشه ی غم گرفته افسردیم تیشه بر ریشه هر نفس که برفت عاقبت زین هراس جان بردیم هرگز از دوست نگسلم پیوند رو به سویش امید آوردیم . ح.د
-
مولانا 62
شنبه 18 خرداد 1392 17:57
دل در بر من زنده برای غم توست بیگانه خلق و آشنای غم توست لطفی است که میکند غمت با دل من ور نه دل تنگ من چه جای غم توست .
-
میخانه
پنجشنبه 16 خرداد 1392 15:59
میخانه را ساقی اگر باشد ، غمی نیست زخم دلم را غیر ساقی مرهمی نیست ساقی ننوشاند میم باکی نداریم سقای لب تشنه ولی درد کمی نیست آه از غریبی خم و هم می پرستان جز اشک دیده بر رخ ما شبنمی نیست قصد قرابت کن اگر جامی بنوشی در کعبه هم جز اشک هاجر زمزمی نیست جام وجودم از تولای تو لبریز از عشق تو شادیم و دیگر ماتمی نیست آتش به...
-
خداونـد از نـگاه ملاصـدرا
دوشنبه 13 خرداد 1392 16:51
خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان اما بقدر فهم تو کوچک میشود و بقدر نیاز تو فرود می آید و بقدر آرزوی تو گسترده میشود و بقدر ایمان تو کارگشا میشود و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود و به قدر دل امیدواران گرم میشود یتیمان را پدر می شود و مادر بی برادران را برادر می شود بی همسرماندگان را همسر میشود عقیمان را...
-
دیوانه
یکشنبه 12 خرداد 1392 17:38
یقین دانم دلم دیوانه ی اوست سیه مستیم از پیمانه ی اوست سفر کردم که از یادم رود لیک دلم اما به گرد خانه ی اوست . ح.د
-
فسانه
یکشنبه 12 خرداد 1392 17:36
فسانه شد حدیث عشق و مستی ز مکر و حیله پر گردیده هستی هنوزم خون ز دیده می فشانم از آنروزی که قلب من شکستی . ح.د
-
رها
یکشنبه 12 خرداد 1392 17:34
رها زلفت به دست باد دیدم ز سینه آهی از حسرت کشیدم خداوندا خراب زلف یارم ز او مهر و وفا اما ندیدم . ح.د
-
احراز صلاحیت
پنجشنبه 2 خرداد 1392 16:57
گر صلاحیتم احراز نشد باکی نیست راه خدمت به بر م باز نشد باکی نیست من ن ه آنم که به نوح خرده بگیرم هرگز چون نگهبان به من همساز نشد باکی نیست سه هزار در سه هزار ربط ندارد با من مر غ همسایه اگر غاز نشد باکی نیست خلبان در هوس خلعت ما پوشیدن بهر ما فرصت پرواز نشد باکی نیست آن برادر که به او منصب و دولت دادم خار شد بهر من و...
-
شرر
پنجشنبه 2 خرداد 1392 15:03
شرر بزن به قلب من تو ای همیشه آتشم که کوه غم به شانه ام ز شهر غصه می کشم * رها بکن چو قاصدک مرا میان آسمان میان این غریبه ها به بوسه ی تو دلخوشم * یقین بدان که غیر تو کسی به قلب من نبود که هر چه هست و نیست را غمت ز سینه ام زدود * فقط ز چار فصل سال دلم خراب فصل توست چو فصل سبز تو رسید گل از گل دلم شکفت * هنوز هم به گوش...
-
پروانه ها
سهشنبه 31 اردیبهشت 1392 17:58
آتش گرفت پروانه ها بال و پر من در هم شکست از گریه چشمان تر من در شام یلدای سیاه بی وفایی جز شمع یاد تو نباشد یاور من فصل خزان زندگی پایان ندارد کی میدمد پس نوبهاران در بر من تاراج برده دست چوبی زمستان نو غنچه های یاد سبزت از سر من ..... ح.د
-
سکوت شب
جمعه 27 اردیبهشت 1392 06:54
عاریت گرفه اند روح خسته ی مرا تازیانه می زنند این اسیر بسته را با من از چه رو چنین ، با تو از چه رو چنان سنگ می زنند عجب ، مرغ پر شکسته را درد هدیه می دهند در دیار خستگان سایه ای ز دود غم این همه نشسته را ای عجب چو خواستم بشکنم سکوت شب بانگ هیس اشاره کرد این صدای خسته را لب اگر چه بسته اید بال ما شکسته اید منتظر نشسته...
-
سهم من سهم تو
پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 18:12
رادیو ماشینو روشن کردم . گوینده اخبار پیش بینی وضع هوا را میگفت .شمال و دامنه های البرز برف و باران ، جنوب و جنوب غربی گرد و غبار . **** سهم تو بارون و برفن سهم مو گرد و غبارن خدا هم دیگه عزیزُم کاری به کارُم ندارن * سهم تو همیشه شادی سهم مو غصه و دردن اونا که سایه ی خُداین هیچ کاری سیمون نکردن * گفته بیدن پا پتی یل...
-
راه خانه
پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 18:09
راه خانه از کدام سوست ؟ - دیری است گم شده ام خوشا بحال پرستوها که از خزان گریزانند خوشا به حالشان که زمستان نمی مانند خوشا بحال پرستوها که راه جنوب را خوب میدانند .... ح.د
-
یاد تو
چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 18:45
یاد تو هر گه که در قلبم نشست بفض تلخی در گلوی من شکست نم نمک اشکی ز چشمانم چکید آهی از حسرت دل زارم کشید اسم تو چون آرزویی دوردست رسم تو بیداد از روز الست می شود صد مثنوی از غم سرود می شود هم هیچگه غمگین نبود یاد تو اما همه غم پرور است دوستی تو ز نوعی دیگر است لب به لب سینه چو غمگین میشود داغ هجران تو سنگین می شود سر...
-
راهی به سوی قلب تو
چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 16:05
راهی به سوی قلب تو خواهم گشودن با گوشه ی چشمی دل پاکت ربودن صبرم دگر سر رفت از تکرار ایام خواهم کنون حرفی ز وصل تو شنودن تا کی چنین از ما گریزانی چو آهو از لوح دل نام مرا هر دم زدودن ناگفته ها بسیار در دل مانده اما پس کی گره از کار ما یارب گشودن بردم به نزد پیر دیشب مشکل خویش مسئله پاسخ داشت بودن یا نبودن ح.د
-
در این زمانه بی های و هوی لال پرست
جمعه 20 اردیبهشت 1392 12:09
در این زمانه بی های و هوی لال پرست خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست چگونه شرح دهم لحظه لحظه خودرا برای این همه ناباور خیال پرست؟ به شب نشینی خرچنگ های مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال پرست رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند به پای هرزه علفهای باغ کال پرست رسیده ام به کمالی که جز اناالحق نیست کمال دار برای من کمال پرست...
-
کجا ؟
پنجشنبه 19 اردیبهشت 1392 17:36
ک جا بودی ؟ کجا بودم ؟ نمیدانم همین مقدار می دانم هر آنجا که نباشی چون بیابان است . حضورت خلوت انس است بدونت من همان مجنون سرگردان حیرانم . ح.د
-
جان من
چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 13:37
جان من ز تن برون شده است بوسه ای بده این تن شکسته را این غریب خسته را کشته ی راه عشق بی کفن نه شُسته را جان تازه ای بده .... جان من زتن برون شده است . ح.د
-
خواب
سهشنبه 17 اردیبهشت 1392 21:35
خواب دیدم مرده ام شناور در ارتفاعی نزدیک چون بالن سواری که همه چیز را میبیند بادبادک رها شده از دست دور و دورتر میشود از جویبار کوچه ها مردم قطره قطره قطره اقیانوس میشدند به سوی حسینه مان می آمدند با چهره هایی هاج و واج پرسشگرانه از شنیدن بدیهی ترین خبر مرگ !!! به ناگاه خود را در سالنی یافتم در کوچکی به جهان دیگر باز...
-
ای دل
دوشنبه 16 اردیبهشت 1392 16:32
عریان تر از فصل خزانی ، ای دل من مبهم ترین رنگین کمانی ، ای دل من از پشت قاب پنجره دنیا چه زیباست نی همدلی نی همزبانی ، ای دل من ح.د از پشت قاب پنجره دنیا چه زیباست باور نکن ! باور نکن ! خواب است و رویاست
-
پیشواز
جمعه 13 اردیبهشت 1392 08:47
چه اسفندها ... آه ! چه اسفندها دود کردیم ! برای تو ای روز اردیبهشتی که گفتند این روزها می رسی از همین راه ! زنده یاد دکتر قیصر امین پور
-
آدم پخته تر
شنبه 31 فروردین 1392 22:36
باز به سرمه تاب ده ، چشم کرشمه زای را ذوق جنون دو چند کن ، شوق غزلسرای را نقش دگر طراز ده ، آدم پخته تر بیار لعبت خاک ساختن ، می نسزد خدای را قصه دل نگفتنی است ، درد جگر نهفتنی است خلوتیان ! کجا برم لذت های های را آه درونه تاب کو ، اشک جگر گداز کو شیشه به سنگ میزنم ، عقل گره گشای را صبح دمید و کاروان کرد نماز و رخت...
-
شاهد
یکشنبه 18 فروردین 1392 22:14
شاهد مرگ غم انگیز بهارم چه کنم ؟ ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم ؟ نیست از هیچ طرف راه برون شد ز شبم زلف افشان تو گردیده حصارم چه کنم ؟ از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند سخت دلبسته ی این ایل و تبارم ، چه کنم ؟ من کزین فاصله غارت شده چشم توام چون به دیدار تو افتد سر و کارم چه کنم ؟ یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است...
-
یا رب
دوشنبه 30 بهمن 1391 14:47
یا رب دل من هوای یاران دارد وآن دیده ی من خیال باران دارد بس خسته دلم ز آدمکهای خزان دل آرزوی فصل بهاران دارد . ح.د
-
ایکاش
سهشنبه 24 بهمن 1391 16:13
دلم ایکاش راهی بر دلت داشت هزاران غنچه از باغ گلت داشت دلم خسته شده از تکرار رویا و دست آرزو بر کاکلت داشت . ح.د