افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

کوچه های کوفه


کوچه های کوفه رنگ غم گرفت

بعد مولا  ، غصه را همدم گرفت


کوفه خالی از حضور سبز اوست

ناله ای در چهار سوی عالم گرفت


تیغ جلادان شب بر فرق نور

آسمان ز اندوه وی ماتم گرفت


سرگذشت تلخ تاریخ بشر

بهترین را از بنی آدم گرفت


اشک در چشم یتیمان بی قرار

دیده هاشان چشمه ی زمزم گرفت


خنده از لبهای دنیا محو شد

غصه دلها را چو بیش و کم گرفت


کاسه های شیر را پیش آورید

گفت حکیمی که مرا محرم گرفت


کودکان گرد آمدند بر کوی جان

کودکانه دستشان میثم گرفت


ای یتیمان داغتان تازه شده

گونه هاتان هر سحر شبنم گرفت


زاده شد در کعبه ی امن خدا

غبطه بر او عیسی مریم گرفت


شاه درویشان امیر مومنان

در نمازش سائلی خاتم گرفت


اَبَوَ الاُمه من بعد النبی

سوگ او آتش زد  و صبرم گرفت


پیر ما انبان به دوش خویش داشت

در خرابات مغان دستم گرفت


ظلم فرعون زمان گسترده بود

از ستمکاران همه دادم گرفت


پرچم اسلام را در جنگ ها

او ز دست مرسل خاتم گرفت


هم ولی و هم وصی و هم امیر

حکم خود را در غدیر خم گرفت


چون به اذن رب شفاعت میکند

حاجتم را در شب قدرم گرفت


ح.د


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد