افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

چشم قهوه ای

از قهوه ی چشم تو شبی نوش کنیم

غمهای نهفته را فراموش کنیم

بر مردمک دیده ی تو سجده بریم

باید که نماز زین دگر سوش کنیم .

ح.د

ترانه‌ی آب دریا

دریا خندید
در دور دست،
دندان‌هایش کف و
لب‌هایش آسمان.

ــ تو چه می‌فروشی
  دختر غمگین سینه عریان؟

ــ من آب دریاها را
  می‌فروشم، آقا.

ــ پسر سیاه، قاتی ِ خونت
  چی داری؟

ــ آب دریاها را
  دارم، آقا.
ــ این اشک‌های شور
  از کجا می‌آید، مادر؟

ــ آب دریاها را من
  گریه می‌کنم، آقا.

ــ دل من و این تلخی بی‌نهایت
  سرچشمه‌اش کجاست؟

ــ آب دریاها
  سخت تلخ است، آقا.

دریا خندید
در دوردست،
دندان‌هایش کف و
لب‌هایش آسمان.

***

فدریکو گارسیا لورکا

قربان

قربان !!!

رمیده دلی را

گرفته ایم

دستش بسته

و

پایش شکسته ایم

قربان !!!

پیشه ؟؟؟

- می گویند :

شاعر است

از ایل سرو

ز تبار صنوبر است

هر چند دلی زلال

چو دریای پارس داشت

قربان ! ولی !

چشمانش

چو دریای احمر است

قربان ! اطاعت امر

آسمانها تو راست

دو متر خاک زمین

بهر او سزاست ....

ح.د


۱۰۰قرن

صد قرن سکوت پیش رو دارم من 

با غربت خویش گفتگو دارم من 

از دامن تو شبی جدا شد دستم 

صد قرن پی تو جستجو دارم من. 

ح.د

مولانا ۶۱

من کوهم و قال من صدای یار است 

من نقشم و نقشبندم آن دلدار است 

چون قفل که در بانک درآمد ز کلید 

می پنداری که گفت من گفتار است

مهر و کین

نه از مهر و نه از کین می نویسم 

نه از کفر و نه از دین می نویسم 

دلم خون است ، می دانی برادر ؟ 

دلم خون است ، از این می نویسم. 

دکترقیصر امین پور 

مرا بس ...

می ناب کلام تو مرا بس 

زمیخانه سلام تو مرا بس 

همه جام سلامت سرکشیدند 

شراب لعل فام تو مرا بس ... 

ح.د

یارانه

یارانه ، همه خرج می ناب کنید 

انگور به خمره تان ز خنداب کنید 

یارانه دهد ساقی ما جای شراب 

لاکن به سر باده کمی آب کنید . 

ح.د 

خنداب : شهری در استان مرکزی که انگورهای 

نابی دارد

BBC

BBC کامم همه جا مدح تو داده است

مرغ دل من باز به دام تو فتاده است

تا پلک نهم بر هم و CNN  رویا

تصویر رخ دوست به دیده ام بنهاده است .

ح.د

اقتصاد

تولید اشک ز کارخانه دیده فزون شده 

شاخص خنده به بورس لبم سرنگون شده 

از اقتصاد خراباتیان این عجب مدار 

عقل و خرد رفته و وقت جنون شده  

ح.د

یار قدیمی

آهسته بیا در بر من ، یار قدیمی

تا بشنومت بوی وطن ، یار قدیمی

زندانی دهریم و پر و بال شکسته

بر گردن من بسته رسن ، یار قدیمی

ح.د


در خیال آیینه

در خیال آیینه ، زلف من پریشان بود

بندگان درگاهم ، صخره ها و طوفان بود

در نگاه انسانها ، یک غریبه ی مفلوک

سنگ و جام و آیینه ، کشتنم چه آسان بود .

ح.د

ترکیب {در خیال آیینه } از وبلاگ از خویش گفتن ها 

بعاریت گرفته شد

http://rahalost.blogsky.com/#

بمب اتم

یک موشک اسکاد ز مژگانت بس

یک ناو شکن چاه زنخدانت بس

تا این دل وا مانده به یغما ببری

یک بمب اتم ز داغ هجرانت بس

ح.د

حضرت طوفان

بر زندگی سلام نکرده ، برفته ایم

چون شاخه ی خشک درختان شکسته ایم

چون زورق رها گشته به دریای آرزو

در انتظار حضرت طوفان نشسته ایم.

ح.د


آچار فرانسه

آچار فرانسه ای به دستم دادند

وز نشئه ای خود زنیست هستم دادند

دنیا ، خراب مهره ای زنگ زده است

درها همه بسته و شکستم دادند


سیب

سیبم به سر نیوتن افتاده شدم

از مادر گیتی ز چه رو زاده شدم ؟

سنگم که دهم موج به مرداب خرد

عشق آمد و در خم شدم و باده شدم .

ح.دشتی

هشت کتاب

هشت کتاب است همه حرف و کلامت

مرغ دلم گوییا فتاده به دامت

مثنوی به مثنوی تغزل باران

این همه ... تازه فقط جواب سلامت 

ح.دشتی

قصر غصه

برایم قصری از غصه بنا کرد

دل زار و حزینم را چه ها کرد

به جلدش رفته بود اهریمن اما

هلاکم را به اسم ربنا کرد

ح.دشتی

اعشار

یگان ، دهگان و صدگان قبل اعشار

دل زارم به عشقت شد گرفتار

به جبر سرنوشت و چرخش دهر

همی دانم شوم آخر نگونسار

ح.دشتی

طلسم

طلسمم کرده کا حرف و حدیثت 

دلم را تش زده چشمون خیست 

به لو تا خواستم و عشقت بگویم 

بپا برخواست بانگ هیس هیست . 

ح.دشتی 

تش : آتش 

لو : لب 

پرسش

گفتم ز کجایی ؟ بگفتا : دیلم 

زین روی لطیف ،چون برگ گلم 

گفتم دل من هوای گلها کرده است 

گفتا دل تو ... راه دارد به دلم . 

ح.دشتی

دیلم : بندر دیلم (استان بوشهر )

زادگاهم و ...

فایز82

سری بردار و سر بالا کن ای دوست

نگاهی بر دلم حالا کن ای دوست

دل فایز چو طفل کِر گرفته

بخوابانش ،‌کمی لالا کن ای دوست


طفل کِر گرفته : کودکی که گریه میکند و آرام نمیگیرد