چون در سفری ، خدا به همراهت باد
لبهای تو خندان و دلت بادا شاد
ماییم درخت پای بسته به کویر
تو خانه به خانه در گذر همچون باد .
حسین دشتی
زیبا ترینم بوسه ای مهمان من باش
دست نوازش بر دو زلفت بود ایکاش
محبوب من از هجر تو صحراست عالم
فصل بهار من تویی ، باران من باش .
حسین دشتی
ای یار به ترکیه برفتی ، سفرت خوش
هر چند دل ما بشکستی ، سفرت خوش
هر جا که روی ، گوشه ی قلبم وطن توست
رفتی و به ما هیچ نگفتی ، سفرت خوش .
حسین دشتی
دیشب تو را در خواب دیدم ، دلبر من
فریاد شوق از دل کشیدم ، دلبر من
طاووس زیبایی خرامان بود در دشت
وصل تو را داده نویدم ، دلبر من .
حسین دشتی
ز گلشن سرا پر کشید عندلیب
کریمی طلب شهرت ، اسمش غریب
غلام ِ حسین است نام پدرش
به رضوان الله ، هر دو قریب
شفیعش به عقبا امامی است که
ز خاکش دمد تا ابد بوی سیب
دریغا که رفت از کف ما حبیب
صد افسوس رفت از بر ما غریب.
حسین دشتی