افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

ای کاش

دلم ای کاش راهی بر دلت داشت

هزاران غنچه از باغ گلت داشت

دلم خسته شد از تکرار رویا

که دست آرزو بر کاکلت داشت .

حسین دشتی

ساده دل

تو چه ساده و زلالی

دلکم ! به قیل و قالی

که بگفته ای تو رازت

به رقیب لا ابالی

ز چه بدتر آنکه یارت

به رقیب گفته باشد

که وصال ما پس از این

بودش دگر محالی

تو که آیه ی جلالی

تو که آخر جمالی

به چه حکم کردی ای جان

نه جواب و نه سوال ی

به کویر دل زعشقت

بنشانده ام نهالی

به امید جنگلی سبز

اگرش دهی مجالی

دل ما به بند کردی

گیسویت کمند کردی

نه همین و چند کردی

به دو ابروی هلالی 

بشکسته خلوتم را

غم آن نگار زیبا

ببرم دلم نشانم

پی درس و بحث عالی

به گمانم عاقبت چون

برسم به وصت ای جان

به کتابها بیاید

ز من و تو شرح حالی .

حسین دشتی






روز پدر

روز پدر آمد و بابا نبود

خنده به لب هیچ هویدا نبود

پار برفت از کف من ، مهر او

آه خدا ، کاش که فردا نبود .

حسین دشتی

دیدار

به دیدارم بیا یک شب به رویا

که بس دلتنگتم ای یار زیبا

چو لب بگشایی ای جانا به صحبت

شوم گوش ای عزیز من ، سرا پا

حسین دشتی

شمع و پروانه

سحرگاهی به فکر یار بودم

به یاد لحظه ی دیدار بودم

چو شمع یاد او پرتو فشاند

من آن پروانه ی غمخوار بودم .

حسین دشتی

الحمدلله

سحرگاهی که از کویت گذشتم

ز هجر روی تو شعری نوشتم

پس از عمری که رفت ، الحمدلله

کنونم ساکن دیر کنشتم .

حسین دشتی

دلخسته

هوای وصل یارم کرده بودم

بسی دلخسته و افسرده بودم

چه می شد قدرتی پروردگارا 

که از دل یاد پاکش برده بودم .

حسین دشتی

یقین

یقینم شد که در دنیا غریبم

اسیر لحظه ی شوم فریبم

دمی آیی به بالینم که دیگر

ندارد راه درمانی طبیبم .

حسین دشتی

عشق تو

ملک دل را عشق تو تاراج برد

لشکری آورد و تخت و تاج برد

آس دل بودیم و در بازی دهر

زیر شمشیر دو لوی خاج برد

سرو آزاده بٌدم در طرف جوی

با تبر بشکست و همچون کاج برد

هم به غارت برد و هم در بند کرد

آن دل زاری که هاج و واج برد

روح احساس مرا هر نیمه شب

در بغل بگرفت و تا معراج برد

در دلم بنشست و با خیر و خوشی

تا همیشه بر همین منهاج برد .

حسین دشتی


عکس پروفایل

ای یار ، بلا و ناز و رعنا شده ای

در کنج دلم همیشه پیدا شده ای

عکس پروفایل تو چه زیبا شده بود

ماهی ! ز پس ابر هویدا شده ای .

حسین دشتی

آرزو

خواهم شبی جویم تو را

و آن راز دل گویم تو را

در بوستان زندگی

چون شاخه گل بویم تو را ...

حسین دشتی