رنگین کمانی در افق ، پیدا شدستی کم کمک
عاشق شدم اما چرا ، دل را شکستی کم کمک
یادش به خیر اون کوچه ها ، اون هشتی در خونه ها
در سایه سار نارون ، با ما نشستی کم کمک
آن روزگاران یاد باد ، با مهربانان یاد باد
دلخوش به دیدارت ولی ، آخر تو جستی کم کمک
دل را به دستت داده ام ، در دام غم افتاده ام
ای ساغر و ای باده ام ، ای شور مستی کم کمک
عهدی که با من بسته ای ، آخر چرا بشکسته ای؟
با دیگران دل بسته ای ، از ما گسستی کم کمک
خورشید زیر ابرها ، دنیا بدونت قبرها
از ما به سر شد صبرها ، پایان هستی کم کمک ...
ح.د