افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

کودکی ها

کودکی ها  ، رفت از دست

بی خیال و شاد بودیم

بر سکوت چشمه ی شب

یکسره فریاد بودیم .

وای !!!

رفت از کف 

دلخوشیها

شعر و سرود و چاوشیها

بامداد رفت و فروغ و آتشی ها

روزگار چون کوه و ما فرهاد بودیم

در سکوت دشت غم ، فریاد بودیم

زان همه مهر و صفا ، چیزی نمانده

روزگار ما را به زندانها کشانده

آه ، ما را در غم یاران نشانده

وز دیار کودکی ها

رهگذر چون باد بودیم.

ح.د


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد