افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

افسرده

ابر سایه گسترده

نور آسمان برده

در زمین ظلمت سا

مردمان افسرده

فصل سه ز سال درد

واین جماعت نامرد

اعتماد و دلسوزی

وه چه بر سرم آورد

سگ بسی شرف دارد

به آن کسی که آزارد

روح خسته ام ، میل

با تو یک شدن دارد

آخرین نفس می باش

با تو عاقبت ایکاش

بر لبان خشکیده ام

آخرین هوس می باش

نرگس دو چشمانش

قطره های بارانش

زندگی ببخشد بر

کافر و مسلمانش

هق هق سحرگاهان

بوی آسمان دارد

ای خدا تو میدانی

باغ دل خزان دارد.

حسین دشتی





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد