افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

ترس

میترسم از آن روز که خاموش شود

عشق تو و یاد من فراموش شود

میترسم از آن روز که در شهر غریب

از یار جفا بینم و از دوست فریب

میترسم از آن روز که این پنجره ها

از عشق تهی گردد و از خاطره ها

میترسم از آن دمی که یلدا برسد

شادی رود و دوباره غمها برسد

میترسم از آن روز که گلهای وفا

پرپر بشود ز کینه تیغ جفا

میترسم از آن روز که مرغ دلکم

دلخور شود از دست تو ای شاپرکم

میترسم از آن دمی که تنها در گور

همخانه کژدم شوم و مونس مور ......

ح.د

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد