افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

پیامک

در این فکرم من و دانم که هرگز 

مرا یارای رفتن زین قفس نیست 

اگر هم مرد زندانبان بخواهد 

دگر از بهر پروازم نفس نیست 

نظرات 2 + ارسال نظر
مردی که می خندد چهارشنبه 4 شهریور 1388 ساعت 10:40 http://themanwholaughs.blogsky.com

سلام...
اهل دلی حسین آقا....
دمت گرم و سرت خوش باد.

درود
مرسی لطف دارین
به امید دیدار

دل شکسته چهارشنبه 4 شهریور 1388 ساعت 16:32

خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم وز پی جانان بروم
گرچه دانم که بجایی نبرد راه غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم
حافظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد