افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

الا یا ایها اساقی/حافظ

الا یا ایها الساقی ادر کاساً و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

Arise, oh cup-bearer, rise! And bring

To lips that are thirsting the bowl they praise,

For it seemed that love was an easy thing,

But my feet fallen on difficult ways .

به بوی نافه ای کآخر صبا زان طره بگشاید

ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها

i have prayed the wind o`er heart to fling

The fragrance of musk in her hair that sleeps-

in the night of her hair - yet no fragrance stays

The tears of my heart`s blood my sad heart weeps.

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید

که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها

Hear the Tavern-keeper who counsels you :

" With wine , with red wine your prayer carpet dye !"

There was never a traveler like him but know

The ways of the road and the hostelry .

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم

جرس فریاد می دارد که بربندید محمل ها

Where shall i rest, when the still night through ,

Beyond the gateway , oh Heart of my heart ,

The bells of the camels lament and cry :

" Bind up thy burden again and depart ! "

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل

کجا دانند حال ما سبک باران ساحل ها

The waves run high , night is clouded with fears ,

And eddying whirlpools clash and roar ;

How shall my drowning voice strike their ears

Whose light- freighted vessels have reached the shore ?

همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر

نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفل ها

i sought mine own ; the unsparing years

Have brought me mine own , a dishonoured name .

What cloak shall cover my misery o`er

When each jesting mouth has rehearsed my shame !

حضوری گر همی خواهی ازو غایب مشو حافظ

متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها

Oh Hafiz , seeking an end to strife ,

Hold fast in thy mind what the wise have writ :

" if at last thou attain the desire of thy life ,

Cast the world aside , yea , abandon it ! "

خواجه شمس الدین محمد ، حافظ شیرازی

A Gazal ( Sonnet)by Hafiz

Translated into English by Gertrude Bell

نظرات 2 + ارسال نظر
هیلدا سه‌شنبه 3 فروردین 1389 ساعت 22:15 http://hilda-khanoom

بابا تغییر و تحول................؟
سال نو مبارک

راسکالنیکف شنبه 14 فروردین 1389 ساعت 01:46 http://rodya.blogsky.com

تبریک میگم این غزل یکی از زیبا ترین غزل های حافظ است.
از قول من به آقای گرترود بل بگویید گرچه ترجمه خوبی کرده اما تمام مردم دنیا حداقل برای لذت بردن از شعر حافظ زبان فارسی را یاد بگیرندانصافاً هیچ غیر فارسی نمی توانند زییبایی واقعی شعر حافظ رو درک کنه...
به من هم سر بزنید

سلام
مرسی
حق با شماست
به امید دیدار مجدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد