فکر نان کن

به دوستان ارجمندم آقایان موسی آذری و حسین موجی  .

آذرِی  طناز بود و تازگی

میسراید شعرهایی بس قشنگ

سوی موجی گفته او شعری بلیغ

باش در این زندگی خیلی زرنگ

فکر نان کن ، خربزه آب است آب

توی وبلاگت نگو هرگز جفنگ

درد مردم را بگو در شعر خود

با دروغ و با ریا کاری بجنگ

ما نمک پروردهء این مردمیم

نشکنیم آخر نمکدان را به سنگ

چون سلاح شعر بگرفتی به دست

دوستی و عشق و صدق است چون فشنگ

گفت : با این سن کم همسر گزین

داستان عشق ماه است و پلنگ

النکاح سنتی ، گفتِ نبی است

کام شیرین بایدت نی چون شرنگ

در مرام ما نبوده غیر عشق

دشتی آمد لشکر غم را به جنگ

" گر نکوبی شیشه غم را به سنگ

هفت رنگش میشود هفتاد رنگ "

بیت آخر ازاستاد فریدون مشیری 

  ح.د

شعر فوق را برای قسمت نظرات وبلاگ فقط بخند ( حسین موجی ) در مورد پست زیر که سروده آقای موسی آذری است گفته ام 

**********************************

جمعه یازدهم تیر 1389

حسین زن بگیر

ای حسین پندم و حرفم گوش کن     شربتت بردار و ان را نوش کن

چونکه نوش جان نمودی ای حسین     جان مادر حرف من را گوش کن

ای حسین جان عمر تو از بیست گذشت     نه فزون اما نداری همسری

استینت را حسین جان پس چه روز     بهر صید زن تو بالا میزنی

ای حسین جان خسته از این لحضه ها  همچنان در خانه تنها مانده ای

با کت و شلوار دامادی حسین      دوستان رفتن و تو جا مانده ای

ای حسین جان گر چه بی پولی ولی    رحم کن برخود بگیر تو همسری

گر که خواهی موسی (اذری)را شادش کنی   دختری لاغر سبان خود بگیر

از اشعار خوب اقای موسی اذری

دوستان به نظر شما کسی در ۲۱ سالگی زن میگره که من بگیرم

نظر بدید

نوشته شده توسط حسین موجی دیلم در 11:48 بعد از ظهر |  لینک ثابت   •  2 نظر

******************************