چک عشقت به قلبم پاس می شد
وجود من پر از احساس می شد
فضای سینه از عطر تو لبریز
شقایق همصدا با یاس می شد .
ح.د
ز تنهایے گریزے نیـωـت!بگذارآغـפּشَم براے همےشـﮧ یخ بزنَـבنمےפֿפּاهــَم ڪَωـے شال گرבَטּاضافے اش را בפּر گرבَنم بیانـבازב
نگاه چشم بیمارت چه خسته ستکبوترجان ! که بالت را شکسته ست ؟کجا شد بال پرواز بلندت ؟سفید خوشگلم ! پایت که بسته ست ؟هوشنگ ابتهاج
ز تنهایے گریزے نیـωـت!بگذار
آغـפּشَم براے همےشـﮧ یخ بزنَـב
نمےפֿפּاهــَم ڪَωـے شال گرבَטּ
اضافے اش را בפּر گرבَنم بیانـבازב
نگاه چشم بیمارت چه خسته ست
کبوترجان ! که بالت را شکسته ست ؟
کجا شد بال پرواز بلندت ؟
سفید خوشگلم ! پایت که بسته ست ؟
هوشنگ ابتهاج