افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

میخانه

میخانه را ساقی اگر باشد ، غمی نیست

زخم دلم را غیر ساقی مرهمی نیست

ساقی ننوشاند میم باکی نداریم

سقای لب تشنه ولی درد کمی نیست

آه از غریبی خم و  هم می پرستان

جز اشک دیده بر رخ ما شبنمی نیست

قصد قرابت کن اگر جامی بنوشی

در کعبه هم جز اشک هاجر زمزمی نیست

جام وجودم از تولای تو لبریز

از عشق تو شادیم و دیگر ماتمی نیست

آتش به جان داریم و کعبه مقصد ماست

جز حب اهل الله ما را پرچمی نیست

حمد و سپاست ایزدا میخانه باقی است

جز یاد تو بر زخم دلها مرهمی نیست ...

ح.د


نظرات 1 + ارسال نظر
علیرضاصائب چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 13:45 http://garikgandeh4u

سلام دوست عزیز.اشعارتان زیبا و گیراست.
به ما هم سری بزنید.موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد