چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
سر زد از دلم
مهر عشق تو
در سپیده دم .
قاصدک شدم
گرد کوی تو
بال و پر زدم.
روزگار اگر
مهربان نبود
با من حزین
عاقبت ولی
نازنین من
پیشت آمدم.
ح.د