اتهامم چیست ؟ جز آنکه تو را
دوست میدارم عزیز بی وفا
از چه رو محکوم گشتم بر جفا
عاشقی آیا بود جرم و خطا؟
تا به کی از ما گریزانی ، بگو
ای سیه چشم ای غزال تیزپا
مهر تو افتاد بر دل ناگهان
چون شهابی که فتد از آسمان
تا سحر بیدارم از فکر و خیال
در نیاید حس من در این مقال
حس من در واژه کی گنجد ، بگو
جز که دارم با خیالت گفتگو
حکم دادی دل به دوری از شما
تا بمیرد این دل نا آشنا
لیک لاله چون بروید از گلم
تا قیامت با تو ای جان همدلم.
حسین دشتی
خوشحال میشم شعراموبخونیدونظربدید