افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

ققنوس

ققنوس گشوده پر زآتش

دنیا شده پر شرر زآتش

ای جغد سیاه ظلمت شب

باید بکنی حذر زآتش

*

شاهنشه ماست چون سیاهوش

بگذشته چوسان دگر زآتش

صد رستم یل ز پاسداران

هرگز نکنند حذر زآتش

*

چون لشکر روم هجوم  آرد

خواهد بزند ضرر زآتش

سورنای دگر ز خاک ایران

برخیزد و همسفر  زآتش

*

خورشید وطن همیشه روشن

استاره و هم قمر زآتش

روییده به باغ کشور دل

سروی بودش ثمر زآتش

*

باید که ز آسیا بترسند

اسکندریان ! حذر زآتش

دارای غمیم و کوه دردیم

ترسی نبود دگر زآتش

*

صد مرد چو آرش است اینجا

در دست کمان و سر زآتش

تا جان بدهد به راه ایران

ققنوس هم  او و پر زآتش

*

رفتند اگر چه پهلوانان

در دل غم و چشم تر زآتش

روییده دوباره صد یل و گیو

از خاک وطن ، گهر ز آتش

*

حسین دشتی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد