-
فایز۲۳
جمعه 1 خرداد 1388 19:34
گهی دل مسکنش در کنج لبهات گهی در حلقه زلف چلیپات دل فایز گهی بر پشت ابروت گهی در زیر نرگسهای شهلات
-
خاطره
جمعه 1 خرداد 1388 19:31
امیر همکارم این چند روزه هی از وضع حقوق و کمی اضافه کار مینالید خیلی پکر و ناراحت بودش امروز یه غزل از حافظ تو روزنامه اطلاعات چاپ شده بود روزنامه رو بهش دادم گفتم بیا این غزلو بخون از ناراحتی در بیای به این بیت که رسید چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر دیدم ساکت شد گفتش انگار خواجه واسه...
-
نصیحت / حافظ
جمعه 1 خرداد 1388 19:19
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر هر آن چه ناصح مشفق بگویدت بپذیر ز وصل روی جوانان تمتعی بر دار که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر نعیم هر دو جهان پیش عاشقان بجوی که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر معاشری خوش و رودی بساز می خواهم که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم اگر موافق تدبیر من شود...
-
خاطره
پنجشنبه 31 اردیبهشت 1388 19:30
داشتم موعود رو میبردم پارک برای بازی به نزدیکی اونجا که رسیدیم با یه ذوق کودکانه ای گفت بابا پار ک جنگلی خوش به حال پارک جنگلی......
-
فایز۲۲
پنجشنبه 31 اردیبهشت 1388 06:46
به چشمان تو دل دادم امانت لب و دندان تو کرده خیانت دل فایز به زنجیر دو زلفت گرفتی خود چرا کردی جنایت ؟
-
فایز۲۱
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 17:01
ندارم راحتی جز زجر و زحمت به جز خواری و دشواری و محنت دل فایز به پیری کرده پرواز به باغ گلرخان چون اشتر مست
-
فایز۲۰
سهشنبه 29 اردیبهشت 1388 06:55
سحر برخیز گو لالای رودت که تا من بشنوم صوت و سرودت که فایز از خدا یک وایه داره نشیند بار دیگر روبرویت
-
فایز۱۹
دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 06:01
چرا خواهی که من آیم به غربت ؟ چرا باید کشم این رنج و محنت ؟ درازی عمر فایز این چنین شد که لعنت بر چنین عمری به ذلت
-
فایز۱۸
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 05:31
بگو با دلبر ترسایی امشب چه میشد گر که بی ترس آیی امشب لبان خشک فایز را ز رحمت بر آن لعل لب تر سایی امشب
-
نغمه عیش /فیاض لاهیجی
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 05:24
به لب تا نغمۀ عیشم قرین است مدار چرخ ، بر چین جبین است شکوهم مانع افتادگی نیست سرم بر چرخ و رویم بر زمین است نظر جایی نمی اندازم از بیم نگاهم را نگاهی در کمین است لب پر خنده چون ساغر چه حاصل چو مینا گریه ام در آستین است ز کشت همتم یک جو طمع نیست که این خرمن فدای خوشه چین است حذر ای غنچه از دود دلم کن که آه من طلسم...
-
فایز۱۷
شنبه 26 اردیبهشت 1388 06:45
سوار خنک خوش رفتارم امشب روانه جانب دلدارم امشب چو سلطان حبش فایز ز شوقش جهان زیر نگین پندارم امشب
-
فایز۱۶
جمعه 25 اردیبهشت 1388 21:18
نسیم روح پرور دارد امشب شمیم زلف دلبر دارد امشب گمانم یار در راه است فایز که این دل شور در سر دارد امشب
-
موعود در نقش جهان اصفهان
جمعه 25 اردیبهشت 1388 12:41
-
قارئه الفنجان / نزار قبانی
جمعه 25 اردیبهشت 1388 06:34
جلست جلست و الخوف بعینیها تتامل فنجانی المقلوب قالت یا ولدی لا تحزن فالحب علیک هو المکتوب یا ولدی الحب علیک هو المکتوب یا ولدی یا ولدی قد مات شهیدا" من مات فداءا" للمحبوب یا ولدی ،یا ولدی بصرت ، بصرت و نجمت کثیرا" لکنی لم اقرا ابدا" ،فنجانا" یشبه فنجانک بصرت ، بصرت و نجمت کثیرا" لکنی لم...
-
فایز۱۵
پنجشنبه 24 اردیبهشت 1388 06:13
دلم در نزد جانان است امشب چو مرغ نیم بریان است امشب کبابی از دل فایز بسازید که سرو ناز مهمان است امشب
-
فایز۱۴
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 06:33
خروس عرش بی غوغاست امشب طلوع صبح نا پیداست امشب سر فایز به بالین تو ای یار نمی دانم چه واویلاست امشب
-
فایز۱۳
سهشنبه 22 اردیبهشت 1388 23:03
صنم تا کی دل ما را کنی آب دل نازک ندارد این قدر تاب اگر تو راست میگویی به فایز به بیداری بیا پیشم نه در خواب
-
فایز12
سهشنبه 22 اردیبهشت 1388 05:45
سحرگه زورق سیمین مهتاب چو در دریای اخضر گشت غرقاب بت فایز ز هامون سر برآورد دوباره شد شب مهتاب احباب
-
فایز۱۱
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388 06:08
به رخ جا داده ای زلف سیه را به کام عقرب افکندی تو مه را که دیده عقرب جراره فایز زند پهلو به ماه چهارده را
-
تنهایی/سلمان هراتی
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 23:44
دلم تنهاست ماتم دارم امشب دلی سرشار از غم دارم امشب غم آمد ، غصه آمد ، ماتم آمد خدا را این میان کم دارم امشب سلمان هراتی
-
گلپونه ها / هما میر افشار
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 19:27
گلپونه های وحشی دشت امیدم ، وقت سحر شد خاموشی شب رفت و فردایی دگر شد من مانده ام تنهای ، تنها من مانده ام تنها میان سیل غمها گلپونه های وحشی دشت امیدم ، وقت جدایی ها گذشته باران اشکم روی گور دل چکیده بر خاک سرد و تیره ای پاشیده شبنم من دیده بر راه شما دارم که شاید سر برکشید از خاکهای تیره غم * من مرغک افسرده ای بر...
-
نوبهار / حافظ
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 19:19
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی چنگ در پرده همین می دهدت پند ولی وعظت آنگاه کندت سود که قابل باشی من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است حیف باشد که ز حال همه غافل باشی گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست رفتن...
-
فایز۱۰
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 05:50
اگر خواهی بسوزانی جهان را رخی بنما بیفشان گیسوان را بت فایز اشارت کن به ابروت بکش تیغ و بکش پیر و جوان را
-
دل من/اقبال لاهوری
شنبه 19 اردیبهشت 1388 23:28
دل من روشن از سوز درون است جهان بین چشم من از اشک خون است ز رمز زندگی بیگانه تر باد کسی کو عشق را گوید جنون است اقبال لا هوری
-
ترانه / بیژن ترقی
شنبه 19 اردیبهشت 1388 06:00
از خون جوانان وطن لاله دمیده ای عارف موسیقی ایران به کجایی گشتند همه شاعر و خواننده مشهور خوانند ولیکن به چه آهنگ و صدایی بازیچه اطفال شده شعر و ترانه مبهوتم از این هرزگی و هرزه درایی گر بزم هنر بود به صد شرم و حیا بود اکنون نه هنر مانده و نه شرم و حیایی بیژن ترقی
-
فایز۹
شنبه 19 اردیبهشت 1388 05:55
مزن شانه به زلف پر شکن را مپوش از سنبل تر یاسمن را دل فایز وطن دارد در آن زلف مکن دور از وطن اهل وطن را
-
فایز۸
جمعه 18 اردیبهشت 1388 06:05
بگو آن قاصد نیکو لقا را ببر بر دوستان پیغام ما را همان ساعت که دیدی یار فایز به خاطر آوری این بینوا را
-
آبادان
جمعه 18 اردیبهشت 1388 06:01
آبادان ابوالغیره تاج فوق راس الدیره الفت آب حیاته آبادان نیس شهری مثه تو ، توی جهان بر لبم اسم تو شعر و غزله آب بهمنشیر تو ،چون عسله آفتاب مقابلت کم میاره آسمون و ماه و صد تا ستاره دریاها به پای تو بوسه زدن صخره ها همه به سجده افتادن اول و اخر هر چی خوبیه عشق تو ، تو رگه هر جنوبیه نرود یاد تو از خاطره ها نشود بسته دگر...
-
آفتاب عشق / فاطمه راکعی
جمعه 18 اردیبهشت 1388 05:44
آفتاب عشق تقدیم به ساحت مقدس زهرای اطهر (س) ای بی نشانه ای که خدا را نشانه ای هر سو نشان توست ، ولی بی نشانه ای ای روح پر فتوح کمال و بلوغ و رشد چون خون عشق در رگ هستی روانه ای با یاد روی خوب تو می خندد آفتاب بر خاک خسته رویش گل را بهانه ای ای نا تمام قصه شیرین زندگی تفسیر سرخ زندگی جاودانه ای تصویر شاعرانه در خود...
-
فایز۷
پنجشنبه 17 اردیبهشت 1388 05:36
بتا آهسته تر بردار پا را از این دام بلا بر دار ما را سراغ نیمه جان داری ز فایز بیا بستان سر منت خدا را