-
عکس / بیا تا برایت بگویم
چهارشنبه 26 فروردین 1388 19:30
-
صیاد دل
چهارشنبه 26 فروردین 1388 06:47
مست از چشمون معصوم توام چون کبوتر بر لب بوم توام چون بپاشی دانه ای صیاد دل تیز تک در کنج زندون توام ...... ح.د
-
صیغه
چهارشنبه 26 فروردین 1388 06:21
هر زن که بدیده ای که شوهر مرده است از غصه و تنهایی خود افسرده است گویی که شوی صیغه من ای جگرک گر بعله نگویدت بگویی به درک ...... ح.د
-
دفتر شعر
سهشنبه 25 فروردین 1388 21:10
دفتر شعر من ناتمام خواهد ماند مادرم بر گورم شروه ها خواهد خواند خاطرات سبز عشق من را پاییز از خیال و ذهن دلبرم خواهد راند......
-
ترس
سهشنبه 25 فروردین 1388 21:05
میترسم از آن روز که خاموش شود عشق تو و یاد من فراموش شود میترسم از آن روز که در شهر غریب از یار جفا بینم و از دوست فریب میترسم از آن روز که این پنجره ها از عشق تهی گردد و از خاطره ها میترسم از آن دمی که یلدا برسد شادی رود و دوباره غمها برسد میترسم از آن روز که گلهای وفا پرپر بشود ز کینه تیغ جفا میترسم از آن روز که مرغ...
-
عکس / گریه شمع
دوشنبه 24 فروردین 1388 19:37
-
الهی
یکشنبه 23 فروردین 1388 06:29
فراموشم تو کردی نازنینم من اینجا با غم و غصه قرینم اگر چه طالب مرگ منی تو الهی غصه بر چهره ات نبینم.....
-
مرد تنها
شنبه 22 فروردین 1388 19:26
چون نسیم صبحگاهی رفته ای از دستم اما عطر خوش بوی عجیبی مانده از زلف تو بر جا بی تو در بن بست تردید خنده بر لبهام خشکید تا مرا دیوانه ای دید بانگ زد ای مرد تنها ......
-
نگاه
شنبه 22 فروردین 1388 19:13
نگاهم نا امید و بی ستاره به صحرای دلم بارون نباره همه عمرم بهاری گردد و سبز اگر نزد من آیی تو دوباره ......
-
جانانه دشتی / رهی معیری
جمعه 21 فروردین 1388 07:26
مستی و خرابیم ز پیمانه دشتی ای بی خبر ازباده مستانه دشتی چون زمزمه رود و چو آوای شب آهنگ افسونگر دلها بود افسانه دشتی زان باده صافی که دهد مستی جاوید لبریز چو میخانه بود خامه دشتی او فتنه زیبایی و دیوانه عشق است صاحب نظران فتنه و دیوانه دشتی جانانه او نیست به جز خواجه شیراز ای جان جهان برخی جانانه دشتی از باده بود...
-
ای دوست
جمعه 21 فروردین 1388 06:30
ای دوست ز دریای نگاهت دورم در غربت و از ندیدنت رنجورم در نبودنت خامش وتاریک و سیه با بودن تو ستاره پر نورم ......... ای دوست بهار آمد و من تنهایم با گریه رفیق و مونس غمهایم از جمع رفیقان چو جدا افتادم آواره دشت و کوه و برزنهایم .... ای دوست بیا گذشته ها یاد کنیم آواز قشنگ عشق فریاد کنیم وین کاخ فراموشی با تیشه مهر بر...
-
دلبر خفته
پنجشنبه 20 فروردین 1388 06:45
نیست مثال تو ای دلبر خفته کسی رفتی و اکنون تو بر اوج زحل میرسی آه که از یاد تو سینه ام آتش گرفت جست کبوتر ز بام در پی او کرکسی لاف محبت اگر میزده ام دور نیست قلب مرا نازنین کاش تو می وارسی وزن غزلهای من بی تو نگردد وزین گشته قرین غمین جام می آتشین طرح دو چشمان تو نقش بشد بر دلم آه دریغ از پی اش مرگ نموده کمین یک قد تو...
-
وفا
پنجشنبه 20 فروردین 1388 06:38
اگر خون بگریم روا باشدم که از مهربانان جدا باشدم ندارد صفایی جهان بی تو چون به تو نازنینم وفا باشدم.........
-
هو
چهارشنبه 19 فروردین 1388 06:24
هو مدد از او کنم بانگ هیاهو کنم بهر طواف رخش روی به هر سو کنم ...
-
وقت
چهارشنبه 19 فروردین 1388 06:22
وقت من آمد به سر خون شده اکنون جگر حال غریبان بپرس منو ز یادت مبر.....
-
اولین سرود ملی ایران
سهشنبه 18 فروردین 1388 21:44
اولین سرود ملی ایران در زمان مظفرالدین شاه نام جاوید وطن صبح امید وطن جلوه کن در آسمان همچو مهر جاودان وطن ای هستی من شور و سرمستی من جلوه کن در آسمان همچو مهر جاودان بشنو سوز سخنم که هم آواز تو منم همه جان و تنم وطنم وطنم وطنم وطنم بشنو سوز سخنم که نواگر این چمنم همه جان و تنم وطنم وطنم وطنم وطنم همه با یک نام و نشان...
-
مست
سهشنبه 18 فروردین 1388 19:59
مست نیم باده ای خلوت و سجاده ای آه بگو بی وفا بهر که دل داده ای.....
-
سوتک / دکتر شریعتی
دوشنبه 17 فروردین 1388 06:38
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؟ نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت؟ ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم گرم خوشش را بر گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان را آشفته تر سازد بدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را . دکتر علی شریعتی از...
-
صبر
دوشنبه 17 فروردین 1388 06:23
صبر برفت از کفم تار ونی و هم دفم بی تو ایا شمس دل تار وخموش و خفم...
-
سالروز درگذشت پروین اعتصامی
یکشنبه 16 فروردین 1388 19:30
روزی که پروین اعتصامی درگذشت امروز ـ 16 فروردین ـ سالروز در گذشت پروین اعتصامی شاعره بنام ایران است که در 34 سالگی در 1320 در تهران در گذشت . وی 25 اسفند 1285 در تبریز به دنیا آمده بود و پدرش یوسف اعتصام الملک از نویسندگان و مترجمان کشور بود. اشعار پروین که عمدتا به سبک خراسان بود پیرامون زندگی مردم و احساس خود او از...
-
اشک یتیم / پروین اعتصامی
یکشنبه 16 فروردین 1388 19:25
اشک یتیم روزی گذشت پادشهی از گذرگهی فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست پرسید زان میانه یکی کودک یتیم کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت این اشک دیدهی من و خون دل شماست ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است این گرگ سالهاست که...
-
عمر
یکشنبه 16 فروردین 1388 00:43
عمر من در حسرت و غمها گذشت قلبهایی پاک از دستم شکست زآسمان دیده من رفته ای لیک در کنج دلم بنشسته ای...
-
مهربانم
یکشنبه 16 فروردین 1388 00:41
مهربانم گرچه از چشمان تو چون شهابی رهگذر افتاده ام لیک بر درگاه عشقت نازنین تا ابد من منتظر استاده ام...
-
گفتم
یکشنبه 16 فروردین 1388 00:38
گفتم که دلم به حال تو میسوزد گفت چرا ؟ - زیرا که تو عاشق شده ای یاری را کز بهر هلاک تو کفن میدوزد گفتا : که ماییم مثال آن شمع تا لحظه آخر از غمش میسوزد ح . دشتی
-
شب
شنبه 15 فروردین 1388 06:27
شب که ظلمت قلب من را میفشرد کاش دستهات اشکهامو میسترد کاش میشد از جفای روزگار گوشه ای تنها نشست و غم نخورد نازنین هجران و درد بیکسی عشق پاکت را زیاد من نبرد بشنوی آخر عزیزم این خبر عاشقی دلخسته در غربت بمرد...... ح.دشتی
-
چشمان سیاه
جمعه 14 فروردین 1388 19:31
ای چشم سیاه تو آتش زده بر دلها پرپر شده از هجرت صد غنچه نوگلها حال من غمگین را جز یار نمیداند از دوری او نالم چون ناله بلبلها تا رفت زپیش من غارتگر دین و دل از اشک دو چشمانم خونین شده کاکلها رفت از برم و من را با غصه رها کرده از مزرعه عشقش هجران شده حاصلها از چرخ و فلک ایدل یاری و مدد مطلب این چرخ رها مانده در گردش...
-
احوال من
جمعه 14 فروردین 1388 07:25
گر از احوال من خواهی سکوت و شعر و تنهایی به غربت غصه و ماتم دیار خویش رسوایی.
-
بدونت
جمعه 14 فروردین 1388 07:23
بدونت لحظه ها بگذشت جانم به اندوه و غم و درد جدایی چو خورشید از برم رفته است اکنون شده دنیا سراپایش سیاهی ......
-
در سوگ محمدعلی باقرپور
جمعه 14 فروردین 1388 07:18
در آتش عشق سوخت چون پروانه دل در غم مرگ او بشد ویرانه شمعی که به بزم دوستان چون خورشید میسوخت ولی نور به ما میبخشید .......
-
تبریک عید
پنجشنبه 13 فروردین 1388 23:02
تبریک به من نگفتی اما نوروز به من زده است لبخند عشق و شرر است و صدق و پاکی رنج و غم و غصه هام در بند......