-
غم دگر
چهارشنبه 16 تیر 1400 23:03
غم مانده به دل ، غم دگر می آید هر لحظه یی ماتم از سفر می آید آتش به دل ای زمانه تا کی بزنی خون جگر از دیده ی تر می آید حسین دشتی
-
دوزخیان
چهارشنبه 16 تیر 1400 22:59
ما دوزخیانیم و دوزخ وطن ماست صد پیرهن ازآتش سوزان به تن ماست بس داغ به روح و دل و جانم بنهادند وآن هیزم تفتیده دوزخ بدن ماست . حسین دشتی
-
گل سرخ
چهارشنبه 16 تیر 1400 22:56
چه مظلومانه پرپر شد گل سرخ مثال فرق حیدر شد گل سرخ ز این دنیای خاکی رخت بر بست روان سوی پیمبر شد گل سرخ حسین دشتی
-
سرو
چهارشنبه 16 تیر 1400 22:53
سرو افتاد به خاک تاک رویید ز او سایه گسترد درخت تا ابد ماند سبو حسین دشتی
-
شبهای قدر
شنبه 11 اردیبهشت 1400 19:22
در این شب ها که جایت سخت خالی است پدر جان نوبت آشفته حالی است شراب یاد تو بسیار عالی است دلم در حسرتت جام سفالی است . حسین دشتی
-
نوروز 1400
جمعه 20 فروردین 1400 05:12
خانه خالی از حضورت بود فروردین چه سود رسم جمشیدی چه سود آیین بهدینی چه سود پیک نوروزی خبر از هجر رویت داد و رفت ابر غم پوشانده نورت زهره و پروین چه سود ؟ حسین دشتی
-
ماه و مهر
پنجشنبه 21 اسفند 1399 20:57
پدرم پر کشید زین دنیا آنکه بد کان عشق و مهر و صفا ماه مادر برفته بود و کنون مهر بابا برفت و ماند وفا حسین دشتی مقارن اذان ظهر روز جمعه15 اسفند 1399 پدرم مرحوم کربلایی حاج قاسم در منزل شخصی خود در بندر دیلم به دیدار معبود شتافت. نثار روح همه مسلمانان الفاتحه
-
کاش
چهارشنبه 1 بهمن 1399 22:07
قطره های اشکت الماس عطر زلفانت گل یاس کاش می دانستی آنکه دل بدونِ تو چه تنهاس ! حسین دشتی
-
شباهنگام
دوشنبه 29 دی 1399 23:02
شباهنگام یادش بر دل آید میان خوابم و ناغافل آید نه دل خواهد فراموشش نماید نه وصل گلعذارم حاصل آید . حسین دشتی
-
چند قطعه کربلایی
شنبه 27 دی 1399 21:41
دل در غم تو چو کربلایست هنوز آتش زده خیمه ی بلایست هنوز فریاد دلم از عطش دیدارت در گوش فلک ، اوج سمایست هنوز * یک سال گذشت و کاروان آمد باز دل ازغم او همیشه در سوز و گداز آمد که زند خیمه به صحرای بلا شاهنشه دین ، خسرو دل ، گلشن راز * بر سر دل پرچم مشکی زده بودیم باز از غم ارباب چو مجنون شده بودیم فریاد حسین را بشنیدیم...
-
کوچه ها
شنبه 27 دی 1399 20:54
کوچه ها را نام دیگر بایدش موج های بحر احمر بایدش غمگنانه ناله با دخت نبی گریه های سخت حیدر بایدش * کوچه ها ، دیوارهای کاه گلی از چه رو پر گشته از بغض علی ؟ از چه رو خم غدیر از یاد رفت ؟ کوچه ها آیا نبود اهل دلی ؟ * گفت پیغمبر که چیزی از شما من نمی خواهم به جز مهر و وفا عترتم را سخت یاریگر شوید الحذر از خشم و از جور و...
-
سوگ دانش
شنبه 20 دی 1399 21:04
در رحلت استاد رمضان بن رشید دانش اگر به سوگ نشیند ، عجیب نیست در راه راست ، گمان و فریب نیست استاد ، توشه گرفت زین جهان و رفت غیر از معلم ، به رسولان قریب نیست . حسین دشتی
-
کهن دژ
شنبه 20 دی 1399 18:40
بر دلم یادت هجوم آورده و هم از کفم صبر و قراری برده و هم وین کهن دژ ، بی سلاح و بی دفاع زخمهای بی شماری خورده و هم ... حسین دشتی
-
ققنوس
یکشنبه 14 دی 1399 00:08
ققنوس گشوده پر زآتش دنیا شده پر شرر زآتش ای جغد سیاه ظلمت شب باید بکنی حذر زآتش * شاهنشه ماست چون سیاهوش بگذشته چوسان دگر زآتش صد رستم یل ز پاسداران هرگز نکنند حذر زآتش * چون لشکر روم هجوم آرد خواهد بزند ضرر زآتش سورنای دگر ز خاک ایران برخیزد و همسفر زآتش * خورشید وطن همیشه روشن استاره و هم قمر زآتش روییده به باغ کشور...
-
عشق باید...
شنبه 13 دی 1399 20:09
عشق باید بستاند همه بیداد تو را بی وفایی تو را ، داغ دل خون مرا عشق باید به تو تفهیم کند جرمت چیست چهره ی زرد مرا ، صورت گلگون تو را ... حسین دشتی
-
هجوم
شنبه 13 دی 1399 19:24
یاد تو بر دل هجوم آورده بود عشق آخر کار خود را کرده بود بی قرار و خسته جان و دل پریش بر سرم هجرت چه ها آورده بود . حسین دشتی
-
بوشهر
جمعه 14 آذر 1399 09:50
ای شهر ز اردشیر داری تو نشان تاریخ تو می رسد به عیلام و لیان دریا به زیارت تو آید شب و روز خورشید رود در پی تو گرد جهان . حسین دشتی
-
دام شیرین
جمعه 14 آذر 1399 08:53
چنان در دام تو افتاده قلبم هزاران داد از این بیداده قلبم چو شیرینی و دل در دامت ای جان بزن تیشه چونان فرهاده قلبم . حسین دشتی
-
برای چه
جمعه 14 آذر 1399 04:10
برای چه دلم زار و پریش است ؟ برای چه چنین در بند و ریش است ؟ دلم در دام تو افتاد و آخر نمیدانم به چه آیین و کیش است . حسین دشتی
-
رویاها
شنبه 8 آذر 1399 20:23
به رویاها کسی می آید ز راه نشانی دارد از آن یار دلخواه میان قصری از ابر و مه و دود نشسته در میان دلدار چون ماه حسین دشتی
-
مولی
پنجشنبه 29 آبان 1399 22:15
دست ما را گیر مولی پای در گل مانده ام دوستان رفتند و من در دور باطل مانده ام جز تو با شاهی نشاید راز دل افشا نمود از ازل در عشق آن مولای اول مانده ام . حسین دشتی
-
رانده شده
پنجشنبه 29 آبان 1399 20:09
رندیم ولی ز درگهت رانده شدیم از هجر رخت ز غصه آکنده شدیم سر زد کلمات مهر تو از دلمان تا بنده ی تو شدیم تابنده شدیم حسین دشتی
-
مبتلا
پنجشنبه 29 آبان 1399 20:06
ما را به غم تو مبتلا کرد خدا دل را ز محبتت طلا کرد خدا آسان نبود وصل تو اما ز چه رو خونین دل من چو کربلا کرد خدا حسین دشتی
-
هنرمند
سهشنبه 27 آبان 1399 21:12
هنر تو صید دلها پس از آن شکستن آن به تو بسته ام دل اما هنرت گسستن آن تو هنرمند جهانی که نباشد هم ترازت دل ما به دامت اما دگر از چه کشتن آن . حسین دشتی
-
شاخه گل
سهشنبه 27 آبان 1399 21:09
قلم در دست من شاخه گلی شد ز گلزار سعادت حاصلی شد ننالم دیگر از هجرت به غربت محبت بین دلهامان پلی شد . حسین دشتی
-
قربانیان کرونا
شنبه 17 آبان 1399 20:21
صدها گل سرخ از کرونا مردند بس غنچه که از باد ستم پژمردند هر گوشه به سوگ نوگلی بنشسته یا رب به جهان تو چه ها آوردند . حسین دشتی
-
ای جان پدر کجاستی ؟
شنبه 17 آبان 1399 20:18
ای جان پدر نه وقت پروازت بود در مکتب مهر شوق آغازت بود نادانی این قوم شکسته است پرم چشمم به دو تیزبال شهبازت بود . حسین دشتی
-
بهشت من
یکشنبه 11 آبان 1399 18:34
بهشت من هم آنجایی که هستی عزیزم در دل و جانم نشستی بود دوزخ جهان من بدونت چرا ای نازنین قلبم شکستی ؟ حسین دشتی
-
محلات
یکشنبه 11 آبان 1399 18:31
باید روم بار دگر سوی محلات بوسه زنم بر خاک خوشبوی محلات شبهای غربت همچو گیسوی محلات دل طالب مژگان و ابروی محلات . حسین دشتی
-
کرونا خان
یکشنبه 11 آبان 1399 18:29
کرونا خان ز چینستان برآمد ز چنگیز و هلاکو بدتر آمد چنان دنیا به تاراج خزان برد مغول بار دگر از خاور آمد . حسین دشتی