-
ای اشک
چهارشنبه 7 آبان 1399 22:10
با کس نباید گفت در سینه غمی دارم بر چهره ام از اشک دیده شبنمی دارم تا کی نهان سازم به دل غمهای عالم را ای اشک خوشحالم که چون تو همدمی دارم . حسین دشتی
-
چرا
چهارشنبه 7 آبان 1399 22:07
دیگر چرا به تو اندیشه من است ؟ بعد از هزار بار دروغ و فریب ها باید برم این دل وامانده را مگر دور افکنم به سرای غریب ها ؟ حسین دشتی
-
فرهاد
دوشنبه 5 آبان 1399 18:53
ز عشق تو مرا فرهاد گفتند گهی غمگین گهی دلشاد گفتند به قلب من بسی خنجر نشاندند گهی طعنه گهی بیداد گفتند . حسین دشتی
-
فالگیر
یکشنبه 4 آبان 1399 20:37
1 زن کولی کف دستم نظر کرد مرا از عشق دلدارم خبر کرد بفرمود او نصیحت ها که فرزند به راه عاشقی باید خطر کرد 2 زن کولی فراق یار ما گفت ز هجران رخ دلدار ما گفت نشانی از دل شوریده ام داد به زودی لحظه ی دیدار ما گفت 3 زن کولی بگفتا ای پسر هی نیفتی جان من در دردسر هی صراط مستقیمت راه عشق است بجز شوریدگی نبود به سر هی 4 زن...
-
رسول آمد
یکشنبه 4 آبان 1399 20:05
رسول آمد به ما آموخت راه صدق و پاکی را به راه عشق باید چون شقایق سینه چاکی را به حول محور قرآن و اهل بیت من دایم به این دو امتم هرگز نبیند راه غرقاب و هلاکی را . حسین دشتی
-
رضا (ع)
شنبه 26 مهر 1399 18:15
دل هوای حرمت کرده ، رضا ( ع) تا کجا روح مرا برده رضا ( ع ) یاد باد آنکه شبی دوش پدر دست بوسی تو آورده ، رضا ( ع) حسین دشتی
-
گلدان
جمعه 25 مهر 1399 17:48
و گلدانی بساز از خاکم ای یار ز تاکی شاخه ای در آن نگهدار شبی سرمست از باده چو گشتی به قلبم آتشی گردد پدیدار . حسین دشتی
-
صفحه دل
جمعه 25 مهر 1399 17:41
بر صفحه ی دل نام تو حک باید کرد خورشید تویی به سایه شک باید کرد تا خلوت انس تو فراهم گردد خوبان همه را ز سینه دک باید کرد . حسین دشتی
-
پیامبر مهربانی ها
جمعه 25 مهر 1399 16:52
مهربان نام و امین بد لقبش آتش انداخته بر جان لهبش در ازل خلقت از او شکل گرفت آدم از گل بشد و ، او سببش . حسین دشتی
-
مجتبی
جمعه 25 مهر 1399 16:47
غریبی به مدینه به دلها آشنایی نداری تاج و تختی و لاکن پادشاهی امام حلم و صبری امیر رنج و دردی کریمان را خدایی خدا را مجتبایی . حسین دشتی
-
ساغر
سهشنبه 14 مرداد 1399 00:24
باید نهان سازم میان دل غمت را با کس نگویم هیچ یاد و خاطرت را می ترسم از چشم حسودان زمانه از خون دل پر می کنم من ساغرت را حسین دشتی
-
چشم انتظاری
سهشنبه 14 مرداد 1399 00:22
تو در روح و روانم جای داری تو روح پاک و سرسبز بهاری اگر صد سال هم افتد جدایی بود کار دلم چشم انتظاری حسین دشتی
-
خاکستر
دوشنبه 13 مرداد 1399 00:54
پروردگارا به دلهای خسته خاکستر غصه و غم نشسته تنها تویی امید نا امیدان سوی تو آیم با دل شکسته حسین دشتی
-
بشارت
شنبه 11 مرداد 1399 22:28
ای باد صبا بشارت یار بده خوشنودی دلهای گرفتار بده گو بر گنهم چشم فرو بندد و هم بر دیده و دل مژده ی دیدار بده . حسین دشتی
-
فرصت
جمعه 10 مرداد 1399 18:52
حتی نداد فرصت یک لحظه ام سخن حتی ندید که منم شمع انجمن خود دوخت و خود برید و سرانجام کار هم پوشاند بر قامت دل کهنه پیرهن حسین دشتی
-
شکایت
جمعه 10 مرداد 1399 18:50
یارم شکایت ما با رقیب کرد با دوستان ظاهر مردم فریب کرد حرف دلم را نشنید از زبان من از دیگری شنید و چه کاری عجیب کرد حسین دشتی
-
انسان کامل
جمعه 10 مرداد 1399 18:47
اباصالح {عج} ایا انسان کامل چرا از یاد تو دل گشته غافل چرا در تنگناهای زمانه فتاده سینه ام بر دور باطل حسین دشتی
-
گفتی
جمعه 10 مرداد 1399 18:45
گفتی که به دادگاه قلبت محکوم شدم به جرم عشقت ای دل بپذیر حکم داور تازه برسیده ای به حقت حسین دشتی
-
دادم برس
جمعه 10 مرداد 1399 18:43
یا ابن الحسن {عج} دادوم برس آقا به فریادم برس در سینه داروم یک غمی بر ظلم و بیدادم برس حسین دشتی
-
غصه ناگفتنی
جمعه 10 مرداد 1399 18:42
یا ابن الحسن {عج} تو کنجونی داروم یه عالم گفتنی واپیچه وابیده دلوم از غصه ی ناگوفتنی حسین دشتی
-
خسرو دین
پنجشنبه 9 مرداد 1399 05:51
مولای من ای حسین {ع} فریادم رس ارباب خودم ، به داد و بیدادم رس روز عرفه است و حاجتم بسیار است ای خسرو دین ، امید فرهادم رس . حسین دشتی
-
افسوس
پنجشنبه 9 مرداد 1399 05:38
افسوس چه ارزان دل خود را به تو دادم بر ، برده ی ثروت صفت یار نهادم در ذهن خودم ساختمش تالی شیرین با زهر سکوتش به چه سان داد جوابم . حسین دشتی
-
روز عرفه
پنجشنبه 9 مرداد 1399 00:28
روزی که حسین {ع} آمد از مکه برون زیرا که نخواست حرم آلوده به خون هفتاد و دو قربان ببرد کرب و بلا ای جان جهان که شاه عشقی و جنون . حسین دشتی
-
ساده دل
پنجشنبه 9 مرداد 1399 00:25
آن لر ساده دلم کز سادگی دل به مهر دختر گل داده ام تا زند تیشه به قلب خسته ام دل به بخت پوچ و باطل داده ام . حسین دشتی
-
آیینه
پنجشنبه 9 مرداد 1399 00:23
فکر می کردم دلت آیینه است جام جمشیدی میان سینه است لیک دانستم که سرد است و تهی پوچ تر ار عصر یک آدینه است . حسین دشتی
-
آتش
چهارشنبه 8 مرداد 1399 00:23
این چه آتش بود بر جانم فتاد خرمن روح پریشانم فتاد آذرخشی بود برق دیده اش نیمه ی خاموش و پنهانم فتاد . حسین دشتی
-
یار آمد
سهشنبه 7 مرداد 1399 23:32
یار آمد ، آتشی انداخت در جان همه سوخت یکسر خرمن تقوی و ایمان همه جز من شوریده اش کزلطف او دستم تهی است خنده ها و مهربانیها بفرمود او به دامان همه بهر ما تک بیت هزلی و برای دیگران بلبل شوریده ای گشت و غزلخوان همه بر کویر روح من یک قطره اش آبی نبود از برای دیگران ابر است و باران همه در دل زارم همه تیغ جفا روییده است صد...
-
در سوگ خانم پوران شیرخانی
سهشنبه 7 مرداد 1399 22:58
تسلیت می گویم ای یاران یکی از ما برفت گوهری بوده است پوران یکه و تنها برفت دل برید از این زمین خسته ی رنج و بلا پرکشید از خاک و تا اوج فلک بالا برفت. حسین دشتی خانم شیرخانی نمونه یک انسان متعهد در طول دوره دانشگاه بانک تجارت خداوند روح پاکش را غریق رحمت و رضوان بگرداند و عرض تسلیت به خانواده آن مرحومه و همکارانم در...
-
ع س ل
سهشنبه 7 مرداد 1399 00:18
عسل ! عینت نشان عشق و پاکی است شقایق را حدیث سینه چاکی است بود سین تو سر سبزی بسیار چه دلهایی به مهر تو گرفتار به حرف سین سلام از نو دوباره به شب هایم تویی همچون ستاره . حسین دشتی
-
جنگ
یکشنبه 5 مرداد 1399 20:06
دلبرا دل را به چنگ آورده ای از چه رو ما را به جنگ آورده ای عاشقان در محبس تو بی شمار عقل را بر زیر سنگ آورده ای . حسین دشتی